🔹يخَوِّفُ تَخافُوهُمْ خافُونِ ▪️ماده «خوف» در اصل دلالت بر ترس و بیم (فزع) دارد. 📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص230) به تعبیر دیگر، ▫️«خوف» عبارت است از اینکه شخص به خاطر یک نشانه محتمل ویا قطعی ، انتظار مواجهه با یک امر ناخوشایند را داشته باشد؛ همان گونه که امید و طمع، عبارت است از اینکه به خاطر یک نشانه محتمل ویا قطعی، شخص انتظار رسیدن به یک امر خوشایند را داشته باشد؛ و نقطه مقابل خوف، «امن» است 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص303) و آیاتی نظیر «وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْف» (نساء/83) ، «لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً» (نور/55) ، «لا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنينَ» (قصص/31) ، «آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» (قریش/4) ، شاهدی است بر اینکه «خوف» در مقابل «امن» است 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص145) ▪️از شواهدی که نشان می‌دهد که کلمه ترس همواره با یک نوع شناخت همراه است [ولو ممکن است شناخت ناصواب باشد] عبارت «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما ...» (اگر از جدایی و اختلاف زن و شوهر می‌ترسید، ...؛ نساء/35) است که حتی گفته شده که «خفتم» در اینجا به معنای «عرفتم: دانستید» می باشد؛ یعنی اگر به خاطر اطلاع از حال و روز آنها می ترسید که چنین شود ...» 📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص303) ▪️ماده «خوف» در حالت عادی متعدی است (ترسیدن همواره، ترس از چیزی است) ▫️خواه این مفعول ذکر شود (وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما، نساء/35؛ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ، مائده/28؛ وَ اللَّاتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَ، نساء/34) ▫️یا در تقدیر باشد (فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالًا أَوْ رُكْباناً، بقره/239؛ لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى، طه/68؛ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ، بقره/38) که این حذف مفعول، یا برای دلالت بر اطلاق است [یعنی می‌خواهد هر امر ترس‌آوری را شامل شود] و یا اگر امر خاصی مورد نظر بوده، واضح است و اقتضای کلام حذف آن بوده است. 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص146) ▪️این ماده وقتی به باب تفعیل می‌رود، به دو مفعول متعدی می‌شود («تخویف» یعنی ترساندن کسی از کسی [یا از چیزی]) «ذلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ» (زمر/16) که مقصود از ترساندن از خدا، تاکید بر خویشتنداری و حفظ خود از عذاب خداوند 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص303) ویا به تعبیر دیگر، ترساندن از این است که خداوند بخواهد به اقتضای عدالتش با ما رفتار کند و ما را به خاطر گناهانمان مواخذه نماید. 📚(مطهری، ده گفتار، گفتار «تقوی») و در اینجا نیز ممکن است دو مفعول در کلام ذکر شود و ممکن است یکی (إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ؛ آل عمران/175) یا هر دو (وَ ما نُرْسِلُ بِالْآياتِ إِلاَّ تَخْويفاً؛ اسراء/59) در تقدیر باشد. 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص146) ▪️و وقتی به باب «تفعّل» می رود (أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ؛ نمل/47) ▫️برخی گفته‌اند به اقتضای این باب، دلالت بر مطاوعه و پذیرش خوف (استقرار حالت ترس در درون شخص) می‌کند 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص146) ▫️ولی بسیاری از اهل لغت تاکید کرده‌اند که «تخوّف» در زبان عربی به صورت متعدی و به معنای «کاستن و نقص وارد کردن بر کسی که مایه ترس او شود» به کار می‌رود 📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص230) ▫️و برخی هم آن را به معنای «ظهور خوف در شخص» دانسته‌اند 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص303). ▪️«خیفة» بر وزن «فعلة» دلالت بر «حالت» می‌کند؛ و مقصود از آن، حالت و وضعیتی است که ترس بر شخص مستولی شده است: «فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى؛ قُلْنا لا تَخَفْ»([طه/67) و گاه این کلمه در همان معنای مصدری (به معنای «خوف: ترس) به کار می‌رود «وَ الْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ» (رعد/13) «تَخافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ» (روم/28) و در این گونه موارد هم برخی تذکر داده‌اند که وجه استعمال «خیفة» به جای «خوف» این است که خداوند می‌خواهد اشاره کند که این ترس، به صورت یک حالتی درآمده که از آنان جدا نمی‌شود. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص303) ویا اینکه به نوع حاصی از ترس اشاره می‌کند (چرا که وزن فعله، دلالت بر نوع خاص بودن دارد) 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص146) 📿ماده «خوف» و مشتقات آن جمعا 124 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @Yekaye 👇ادامه مطلب👇