🔹سلاماً ؛ سَلامٌ
قبلا بیان شد که
▪️«سَلام» از ماده «سلم» به معنای صحت، عافیت، و سلامتی از هرگونه عیب و نقصی است؛ و تعبیر «سلام» به معنای طلب سلامتی کردن است که در انسانها با سخن، و در خداوند با فعلش انجام میشود [مانند تعابیر قرآنی که خداوند میفرماید: سلامٌ علی…]؛ و همچنین اسمی از اسماء الله است؛ بدین جهت که از هر عیب و آفتی که بر خلائق عارض میگردد مصون و سالم است.
▫️برخی گفتهاند اصل این ماده، نقطه مقابل «خصومت» (دشمنی) است و به معنای همراهی و موافقت شدید در ظاهر و باطن است به صورتی که هیچ اختلافی در میان نباشد.
▪️بدین ترتیب معلوم میشود که چرا «سِلْم» به معنای صلح است. (وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها؛ انفال/۶۱) و برخی گفتهاند «سَلَام» و «سِلْم» و «سَلَم» هر سه به معنای صلح به کار میرود و لذا کاربرد آن در دو آیه (وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَم؛ نحل/۸۷) و (وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً؛ نساء/۹۴) را نیز به معنای صلح دانستهاند.
▪️تعبیر «اسلام» (إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ؛ آلعمران/۱۹) و «تسلیم» (وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً؛ احزاب/۲۲) را هم برخی چنین توضیح دادهاند که افراد در «سِلم» و صلح با یکدیگر وارد میشوند هرکس با اسلام آوردن به شخص دیگر اعلام میکند که از هر آسیب و صدمهای از جانب من مصون هستی؛ و
برخی گفتهاند به این جهت اسلام نامیدهاند که شخص با قبول آن، از سرپیچی کردن و مخالفت ورزیدن [با حق] سالم میماند؛ و «مُسلِم» هم به کسی گویند که تسلیم حق شده و به حق اذعان میکند. (إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ؛ نمل/۸۱)
▪️«سلیم» هم صفت مشبهه از سلامت است و «قَلْبٍ سَليمٍ» (شعراء/۸۹) قلب و باطنی است که از هر گونه دغل و خیانتی سالم باشد.
🔖جلسه 533
http://yekaye.ir/al-ahzab-33-44/
🔹قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ
چنانکه مشاهده میشود سلام اول منصوب و سلام دوم مرفوع آمده است. درباره چرایی آن، گفتهاند:
🔸الف. منصوب بودنش از باب این است که مضمون سخن آنان ( ونه خود سخن) نقل شده؛ یعنی آنان سلامی را گفتند؛ اما مرفوع بودنش از باب این است که متن سخن حضرت ابراهیم نقل شده و مبتدا است برای خبر محذوف؛ یعنی «او گفت: سلام [بر شما]»
📚(مجمع البيان، ج5، ص268؛ مجاهد و سدی و ابن عطیه، به نقل از البحر المحيط، ج6، ص179)
و برای مرفوع بودن، تحلیل دیگرش این است که آن را خبر بگیریم بدین بیان که آنان سلام کردند، حضرت ابراهیم ع که آنان را نمیشناخت در واقع گفت «هو سلامٌ إن شاء الله، اما شما کیستید؟»
📚(معاني القرآن (فراء)، ج2، ص21)
🔸ب. سلام در هر دو حالت مقول قول است [یعنی سخنی است که بیان شده) با این تفاوت که منصوب بودنش در اولی از باب قعلی است که مقدر بوده است؛ مثلا «سلمنا علیک سلاماً»
📚 (البحر المحيط، ج6، ص179)
🔸ج. مصنوب بودن سلام دلالت بر تجدد (در حالت جدید وارد شدن) دارد؛ اما مرفوع بودن سلام دلالت بر ثبوت و استقرار.
📚(البحر المحيط، ج6، ص179)
🔸د. گفتهاند حالت رفع در سلام احترام و اکرام و تحیت بیشتری را میرساند.
📚(الميزان، ج10، ص320)
گویی حضرت ابراهیم ع به آیه «وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها» (نساء/86) عمل کرده است.
📖اختلاف قرائت
▪️در قرائت اهل مدینه (نافع) و مکه (ابن کثیر) و شام (ابن عامر) و بصره (ابوعمرو) و برخی از قرائات اهل کوفه (عاصم از قراء سبعه، ابوجعفر و یعقوب و خلف از قراء عشره) و برخی قرائات غیرمشهور (سلام) به همین صورت «قالوا سَلاماً قال سَلامٌ» قرائت شده است.
▪️در قرائت برخی از اهل کوفه (حمزه و کسائی) و برخی قرائات غیرمشهور (یحیی بن وثاب و ابراهیم نخعی) به صورت «قالوا سَلاماً قال سِلْمٌ» قرائت شده است؛
که دو احتمال برای «سِلم» مطرح است: یکی اینکه «سلم» به همان معنای «سلام» باشد؛ چنانکه به جای «حلال» تعبیر «حِلّ» به کار میبرند؛ و احتمال دیگر این است که به معنای سِلم و صلح در مقابل دشمنی باشد، چنانکه در ادامه وقتی آنها غذا نمی خورند احساس نگرانی میکند و آنها از قبل گفتند که ما با تو صلح و سلامتی خواهیم بود و قصد آزاری نداریم.
📚مجمع البيان، ج5، ص267-268 ؛ البحر المحيط، ج6، ص179
@Yekaye