. 1⃣ «فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ» حضرت ابراهیم ع برای پذیرایی از فرشتگان الهی – که در قالب میهمانانی انسان‌نما بر او وارد شده بودند – گوساله‌ای بریان کرد و برایشان آورد. اما هنگامی که با آنان بر سر سفره نشست متوجه شد که آنان دست به غذا نمی‌برند. این امر موجب شد غریبه و بیگانه بودن آنان در نظر او نمود بیشتری پیدا کند و نگرانی‌ای را در دل او پدید آورد که نکند اینها قصد سوئی دارند. آنان گفتند: نگران نباش که ما فرستادگان خداوندیم که ما را به سراغ قوم لوط فرستاده است. 📖 سبک قرآن کریم غالبا این نیست که در نقل حکایات تاریخی، وقایع را مو به مو گزارش کند؛ ❌اما در این داستان،‌ می‌بینیم که خداوند با تفصیل تمام وقایع را گزارش می‌کند؛ آن هم با تعابیر خاصی: 🤔شاید می‌خواهد نشان دهد که گمان نکنید این واقعه صرفا مقدمه‌ای بوده که در مسیر رفتن فرشتگان الهی به سوی قوم لوط، به طور اتفاقی پیش آمده است؛ بلکه چه‌بسا خود دیدار اینان با حضرت ابراهیم ع پیش از نزول عذاب بر قوم لوط موضوعیت دارد و حتی در فهم واقعه رفتن فرشتگان الهی به قوم لوط نیز باید به ابعاد این دیدار توجه خاصی بشود. @Yekaye