📜شأن نزول📜 از امام باقر و امام صادق ع روایت شده است که این آیات پایانی سوره آل عمران درباره حضرت علی ع و جماعتی از اصحابش نازل شد حکایت از این قرار است که خداوند بعد از رحلت عموی پیامبر ص، ابوطالب، به وی دستور هجرت به مدینه را داد، چرا که قریش با هم سوگند حورده بودند که شبانه وقتی او خواب است به او یورش برند و همگی یک ضربت بر او فرود آروند تا معلوم نشود که قاتلش کیست و نتوانند انتقامش را بگیرند؛ پس خداوند به او دستور داد که پسرعمویش علی ع را به جای خود در بستر بخواباند و شبانه به سوی مدینه بیرون رود؛ و او چنین کرد و علی ع را شبانه بر بستر خود خواباند و به او سفارش کرد که خانواده و همسران وی را با خود به مدینه بیاورد. هنگامی که مشرکان برای انجام آنچه عهد کرده و بر آن با هم سوگند خورده بودند آمدند علی ع را در جای او یافتند و عقب عقب برگشتند و خداوند عهد و سوگند آنان را باطل کرد. سپس حضرت علی ع خانواده و همسران وی را همراه خود کرد و به سوی مدینه راه افتاد. ابوسفیان خبردار شد و دنبالش رفت تا او را برگرداند؛ و برده سیاه‌پوستی داشت که خیلی قوی و جنگجو بود ؛ به او دستور داد سریعتر برود و مانع از حرکت حضرت علی ع شود تا اینها به او برسند. وی خود را به علی ع رساند و گفت: با همراهیانت از حرکت بایست تا مولای من برسد. حضرت فرمود: نزد مولایت برگرد و جلوی ما را مگیر وگرنه تو را به هلاکت می‌رسانم. او قبول نکرد و حضرت شمشیر کشید و با ضربتی سر از تنش جدا کرد و با همراهاهش به راه افتاد. ابوسفیان آمد و برده خود را کشته شده دید. پس سرعت گرفت و خود را به علی ع رساند و گفت: علی! دخترعموهای ما را بدون اجازه ما با خودت می‌بری و برده مرا می‌کشی؟! فرمود: آنها را با اجازه کسی بردم که اجازه‌شان با او بود. تو هم راه خودت را بگیر و برو! ابوسفیان برنگشت و با تمامی اصحابش به علی ع حمله‌ور شدند اما نتوانستند جلوی او مقاومت کنند و همگی ناتوان و دست خالی به عقب برگشتند. حضرت علی ع با همراهیانش در حالی که نبرد و کشتار آنان را خسته کرده بود به راه افتادند و اندکی بعد حضرت علی ع دستور داد که اطراق کنند تا استراحتی نمایند. پس همه فرود آمدند و در حدی که توانشان بود نماز گزاردند و ناتوان بر زمین افتادند ولی در همه این حالات تا صبح خداوند متعال را یاد می‌کردند و او را حمد و سپاس می‌گفتند و او را عبادت می‌کردند. سپس به سوی مدینه و به جانب پیامبر اکرم ص به راه افتادند و جبرئیل قبل از اینکه آنان برسند خدمت پیامبر ص آمد و گفت: خداوند سبحان درباره تو و اصحابت آیاتی را نازل کرده و این آیات را تا آخرش خواند؛ و الحمد لله. 📚نهج البيان عن كشف معاني القرآن، (شیبانی) ج2، ص97-101؛ 📚 البرهان في تفسير القرآن، ج1، ص727-728 ابن دأب یکی از علمای زمان هادی عباسی است. او کتابی نوشته درباره هفتاد فضیلت امیرالمومنین ع که در کس دیگری یافت نمی‌شود و شیخ صدوق قسمت زیادی از آن را در کتاب الاختصاص نقل کرده است. حکایتش این است که می‌گوید سخن مشهوری از اهل کتاب بود که خداوند پیامبری در عرب مبعوث می‌کند یکی از اصحابش کسی است که هفتاد خصلت از مکارم دنیا و آخرت دارد؛ و هرچه گشتند کسی را که این ویژگی‌ها را داشته باشد نیافتند جز علی بن ابی طالب ع. وی این خصلتها را یکی یکی برمی‌شمرد؛ تا می‌رسد به خصلت خویشتن‌داری و کَرَم، و شاهدش را این می‌آورد که: وی با پای پیاده به مدینه آمد در حالی که دختران [و همسران] رسول الله را روی مرکب نشانده بود؛ و روزها آنها را مخفی می‌کرد و شبها به راهشان می‌انداخت و خودش با پای خود این مسیر را پیمود تا اینکه بر پیامبر ص وارد شد در حالی که پاهایش خونین و مجروح بود؛ و پیامبر ص به او گفت: آیا می‌دانی که خداوند درباره تو چه نازل فرموده است؟ و آنگاه به او خبر داد که خداوند چیزی در حق او نازل کرده که اگر تا دنیا باقی است دنیا برای او بود، باز هم این اندازه نمی‌شد «پس خداوند درخواست آنان را اجابت فرمود که همانا من ضایع نمی‌گردانم عمل هیچکس را، مرد باشد یا زن؛» که منظور از مرد حضرت علی ع بود و منظور از زن، دختران پیامبر؛ و خداوند تبارک و تعالی ادامه داد «پس آنان که که هجرت کردند و از دیارشان بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کُشتند و کشته دادند، حتما بدی‌هایشان را نابود می‌کنم و حتما آنان را در بهشت‌هایی که رودها از پایین آن جاری است وادر می‌سازم که این پادداشی از جانب خداست و نزد خداوند است بهترین پاداش. (آل عمران/195) 📚الإختصاص، ص144و 147 ✅توجه: در نقل قبل، به آیه 191 که آغاز این چند آیه است اشاره کرد و در این نقل به آیه 195 که پایان این چند آیه و محل اشاره پاداش آنهاست. @Yekaye