🔹تا اینجا مرتب اوصاف منافقان و نااهلان را برمی‌شمرد، اما در فراز بعدی به سراغ خردمندان واقعی می‌رود که آفرینش آسمانها و زمین، و گردش شب و روز برایشان نشانه‌ها دارد؛ آنان که در هر حال به یاد خدا هستند، لحظه‌ای «ربنا» از گفتارشان جدا نمی‌شود؛ یعنی همه چیز را در پرتوی ربوبیت خدا می‌بینند؛ پس به هدفمندی آفرینش آسمانها و زمین اذعان دارند؛ و چون هدفمندی عالَم را می‌فهمند، به ربوبیت خداوند و هدفمندی جهان (معاد) و عدل الهی اعتراف می‌کنند و می‌فهمند که خداوند در این دنیا آنان را به حال خود رها نکرده است؛ پس ندای منادی الهی را – پیامبر باشد یا امام - با گوش جان می‌شنوند و به ندای ایمان به پروردگار خویش لبیک می‌گویند؛ می‌دانند که با اتکای بر چنان پروردگاری، مرتبه‌ای از مراتب هستی نیست که نتوانند بدان راه یابند؛ و اگر نرسیدنی هست، تنها ناشی از پیامدهای کارهایشان (ذنوب) و بدی‌های خودشان (سیئات) است؛ پس اولین درخواستشان بعد از ایمان آوردن، این است که خداوند آن بدی‌ها را از وجودشان محو گرداند؛ و آنان را در زمره نیکان از دنیا ببرد و آنچه خود خدا از طریق پیامبرانش به او وعده داده را به او ارزانی دارد؛ و البته که درخواستش مورد اجابت خداوند قرار می‌گیرد و هیچ عملی از او هدر نمی‌رود. (190-195) @Yekaye