🔹رِجالاً ▪️ماده «رجل» در اصل بر «پا» (عضوی که از ران تا قدم امتداد دارد) اطلاق می‌شده (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشي عَلى رِجْلَيْنِ؛ نور/45) و استعمالش در اغلب مشتقات آن ربطی به این معنا دارد. (معجم المقاييس اللغة، ج2، ص492) و جمع آن «أرجُل» ‌است: «أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِها» (اعراف/195) «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْن» (مائده/6) ، «لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلاف» (اعراف/124 و طه/71 و شعراء/49) ▪️«راجل» به کسی می‌گویند که مسیری را پیاده (روی پا) بپیماید؛ که جمع آن «رِجال» می‌شود: «فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُكْباناً» (بقره/269) ، «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً» (حج/29) (و البته «رجال» جمع رَجُل هم هست که توضیح داده خواهد شد.) (مفردات ألفاظ القرآن، ص345) ▪️از مشتقات معروف این ماده، کلمه «رَجُل» به معنای «مرد» است که وقتی به صورت مفرد یا مثنی به کار می‌رود، در مقابلش «امرأة» (زن) به کار می‌رود (وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ، نساء/12؛ اسْتَشْهِدُوا شَهيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتان، بقره/286) اما وقتی به صورت جمع می‌آید (که آن هم به صورت «رجال» جمع بسته می‌شود) در مقابلش «نساء» (زنان) به کار می‌رود: «بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً» (نساء/1) ، «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ» (نساء/34) ، «وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدان» (نساء/75 و 98) ، «وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً» (نساء/176) ، «وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِنات» (فتح/25) ، «إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساء» (اعراف/81 و نمل/55). البته ندرتاً به زن، «الرجله» گفته می‌شود (معجم المقاييس اللغة، ج2، ص493) و برخی گفته‌اند که این تعبیر در مورد زنی به کار می‌رود که از جهتی به مردان شبیه شده باشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص344) ▪️درباره وجه تسمیه مرد به «رَجُل»، برخی این را خارج از معنای اصلی این ماده (پا) دانسته اند (معجم المقاييس اللغة، ج2، ص492) اما برخی بر این باورند که چون در میان زن و مرد، این مردانند که عموما روی پای خود می‌ایستند و به خود متکی‌اند و مخارج خود و خانواده را تامین می‌کنند، از این ماده برای نامیدن آنها استفاده شده است؛ برخلا زن، که غالبا از واژه‌هایی مانند «أنثی» ، «مرأة» که دلالت بر نرمی دارد استفاده می‌شود (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص71) و موید آن این است که از ابن سیده نقل شده که وقتی «رَجُل» به عنوان صفت به کار می‌رود، دلالت بر شدت و کمال می‌کند (لسان العرب، ج11، ص266) و موید دیگرش اینکه برای مردانگی و صلابت، و اشاره به شخصی که به خود متکی است تعبیر «رجل» را به کار می‌برند «وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعى»(يس/20) ، «وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ» (غافر/28) ، «أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ» (غافر/28) (مفردات ألفاظ القرآن، ص344) و حتی گاه از این حیث به نحوی به کار می‌برند که شامل زنان باصلابت هم می‌شود: «وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسيماهُمْ» (اعراف/46) ، «فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا» وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرينَ (توبه/108) ، «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» (نور/37) ، «مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ» (احزاب/23) «وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنّ» (جن/6) 🔸البته کلمه «مرء» هم برای مرد به کار می‌رود و در تفاوت این دو گفته‌اند «رجل» به نحوی دلالت بر قوت در انجام کارها دارد و از این جهت در مدح افراد گفته می‌شود: «انه رَجُلٌ» (در فارسی می‌گوییم: او مرد است و کار مردانه می‌کند) ولی «مرء» بیشتر ناظر به ادب شخص است چنانکه «مروّت» به ادب شخص ناظر است. (الفروق في اللغة، ص271) 📿ماده «رجل» و مشتقات آن 73 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @Yekaye