🔹بعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ
🔖در بند قبل اشاره شد که در بسیاری از موارد، مضاف الیه «بعض» حذف میشود و تنوین به جای آن میآید.
▪️یکی از رایجترین مصادیق آن در جایی است که دو بار کلمه بعض بیاید که به نحوی دلالت بر نسبت بین این دو داشته باشد، که در این موارد بعد از «بعض» اول اسم یا ضمیر میآید و بعض دوم با تنوین میآید.
🔸گاهی مقصود از این دو، دو لنگه در عرض هم هست که خود آن دو لنگه ربطی به هم ندارند، که در قرآن کریم تنها در سه مورد چنین کاربردی وجود دارد و معنایش کاملا واضح است. این موارد عبارتند از: «أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ: آیا به بخشی از این کتاب ایمان میآورید و به بخشی کفر میورزید» (بقره/85)؛ «يُريدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ: میخواهند بین خدا و پیامبرانش جدایی بیفکنند و میگویند به برخی ایمان میآوریم و به برخی کفر میورزیم» (نساء/150) «فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ: و همين كه این زن آن را گزارش داد و خدا پيامبر را بر آن [کار وی] مطّلع گردانيد، [پيامبر] بخشى از آن [کار] را معلوم كرد و از بخشى [ديگر] اعراض نمود» (تحریم/3)
🔸اما اگر این موارد صرف نظر کنیم، در بسیاری از موارد، این دو ناظر به یک رابطه در قبال هم مطرح میشود که در قرآن کریم 62 مورد با چنین کاربردی مواجهیم (یعنی از 157 بار کاربرد کلمه «بعض» در قرآن، 112 مورد آن در چنین حالت متقابلی ارائه شده است) که کاربرد دوگانه اینها در این حالت، دو معنا را میتواند برساند:
🔹گاهی ظهور اصلی و اولیه این تعبیر (بعضی نسبت به بعضی) به معنای طرفینی است که در زبان فارسی از تعبیر «همدیگر» استفاده میشود؛ مانند جایی که میفرماید: «قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ: گفتیم هبوط کنید در حالی که با همدیگر دشمن خواهید بود» (بقره/36؛ اعراف/24) یا «يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً: روز قیامت به همدیگر کافر میشوید و همدیگر را لعنت میکنید» (عنکبوت/25) در این آیه بویژه تعبیر دومش ظهور جدی دارد که منظور لعن متقابل است؛ نه اینکه فقط برخی، برخی دیگر را لعن کنند.
🔹اما گاهی ظهور اصلی این دو به همان معنای یک طرفه است؛ مانند: «يُذيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ: به برخی از شما شدت و سختیای از جانب برخی دیگر را میچشاند» (انعام/65) یا «وَ لَئِنْ أَتَيْتَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ بِكُلِّ آيَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ: و اگر به اهل کتاب هر آیهای ارائه کنی از قبله تو پیروی نخواند کرد و تو هم پیروِ قبله آنان نیستی؛ و برخی از آنان هم پیرو قبله برخی دیگر نخواهند شد» (بقره/145) [این را یکطرفه دانستیم زیرا معنی ندارد که در حالی که الف پیرو قبله ب است ب پیرو قبله الف شود] یا «فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ: پس اگر برخی از شما برخی دیگر را امین شمرد، پس آن کسی که امین دانسته شده، باید باید امانتی که به عنوان امین به او دادهاند را ادا کند» (بقره/283) [اقتضای امانت این است که یکی امانتدار باشد و دیگری امانتگذار؛ و امانتگذار است که به امانتدار را باید امین بشمرد؛ و این نکته در فراز بعدی بیشتر واضح میشود که مساله یکسویه بوده است]
البته در این مثالها ظهور در معنای دیگر کاملا منتفی نیست؛ اما اظهر یکی از این دو است. اما در اغلب موارد براحتی نمیتوان یکی از این دو را اظهر دانست.
🤔اما غیر از قرائن خاص هر کلام، آیا ضابطهای صوری و زبانی برای تشخیص وجود دارد؟
در یک تقسیمبندی کلی، کاربرد دو کلمه «بعض» پشت سر هم
▪️ یا در حالت فاعل و مفعولی است؛
▪️یا هر دو مفعول فعل دیگرند؛
▪️گاه با یک کلمهای بین این دو، که یک نحوه نسبت ویا اقدام متقابل را میرساند، که این کلمه میتواند اسم یا یکی از حروف جر باشد (از جمله حرف «علی» ، «بـ» ، «لـ» ، «الی» ، «من» ، «فی»)؛
💢در حدی که در این زمینه تتبع و تامل شد ضابطه واضحی به دست نیامد و برای اینکه شما هم در آنها تامل کنید و اگر نکتهای رسیدید در اختیار بنده و دیگران قرار دهید این موارد در ادامه به تفصیل تقدیم میشود:
@yekaye