ادامه توضیح درباره ماده «ضرب»
▪️و به نظر میرسد «اضطراب» هم از همین «ضرب فی الارض» اقتباس شده و به معنای کثرت رفتن به این طرف و آن طرف، برای اشاره به حالت آشفتگی به کار گرفته شده باشد. (مفردات ألفاظ القرآن، ص506)
🔸همچنین خود این ماده بتنهایی به مناسبتهایی برای دلالت بر برخی از معانی دیگر هم به کار رفته است؛ مانند :
▪️«ضَرب» به معنای «رنگ زدن» (صیغَة): بدین مناسبت که رنگ را روی پارچه میزنند (معجم مقاييس اللغه، ج3، ص398)
▪️«ضَرب» به معنای صنف و دستهای از امور، گویی هریک به مثال سایر موارد آن دسته زده شده است؛ (معجم مقاييس اللغه، ج3، ص398)
▪️«ضَریب» به معنای مِثل و مانند: گویی دو چیز که ضریب (مثل) همدیگرند هر دو با ضربه واحدی زده شده، وبا رنگ واحدی رنگ زده شدهاند؛ (معجم مقاييس اللغه، ج3، ص398)
▪️«ضَریب» به معنای «صاعقه» (الضعیق): گویی با آسمان بر زمین میزنند؛ ویا بدین جهت که وقتی صاعقه به چیزی برخورد میکند گویی او را میزند؛ و به فرد صاعقهزده «مضروب» گفته میشود؛ (معجم مقاييس اللغه، ج3، ص398)
▪️«ضَریب» به معنای «شهدِ» [گل] و نیز عسل غلیظ، گویی زنبور آن را زده است؛ (معجم مقاييس اللغه، ج3، ص398)
▪️«ضَریبه» به معنای جزیه و سایر مالیاتها؛ گویی با مالیات بر انسان زدهاند؛ و ظاهرا همین معنا توسعه یافته و تعبیر «ضَرَبَ فلانٌ على يد فلان: فلانی روی دست فلانی زد» را برای جایی که کسی دیگری را از تصرف در اموالش محجور میسازد به کار میرود گویی او میخواسته دستش را باز کند و این بر دست او زده و او دستش را جمع کرده است. (معجم مقاييس اللغه، ج3، ص398)
▪️«أُضرب فلانُ عن الأمر: فلانی از آن کار سر باز زد» [«أَ فَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحاً» (زخرف/5)] ظاهرا بدین جهت که گویی در انجام آن کار دست خود را گشوده میدید سپس او را زدند یا خودش خود را زد و از آن کاری که دلش میخواست خودداری کرد. (معجم مقاييس اللغه، ج3، ص398)
🔸البته برخی، پارهای از این موارد را ناشی از الحاق حرف اضافه به ماده «ضرب» دانستهاند که با این حرف اضافه است که معنای جدیدی پیدا میکند (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج7، ص23)؛ مانند:
▪️با حرف «ب» که باء واسطه یا سببیت است و دلالت میکند بر زدن چیزی به وسیله چیز دیگر: «أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ» (أعراف/ 160)؛ «فَراغَ عَلَيْهِمْ ضَرْباً بِالْيَمِينِ» (صافات/93)
▪️با حرف «فی» که دلالت دارد بر ظرفی که ماده ضرب در آن واقع میشود: «وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ» (نساء/101)؛ [ویا «فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ: در دریا برایشان راهی بزن» (طه/77) یا «إِذا ضَرَبْتُمْ في سَبيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا» (نساء/94)]
▪️با حرف «علی» که بر استیلا دلالت میکند: «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ» (بقره/61 و آل عمران/112)؛ ویا «وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ» (آل عمران/112)؛ [ و نیز: «فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَداً» (كهف/11) «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِن» (نور/31)]
▪️با حرف «عن» که بر رد شدن و عبور کردن دلالت میکند: «أَ فَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحاً» (زخرف/5)
▪️و با حرف «لـ» که بر تعلق [متعلَقی که صرب به خاطر او انجام شده] دلالت دارد: «كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ» (محمد/3) [و نیز: «يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ» (ابراهیم/25؛ نور/35) و «ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَه» (یس/78)]
🔸لازم به ذکر است که گاهی کلمه «ضرب» در یک کلام می تواند در بیش از یک معنا به کار رفته باشد:
▪️شاید نمونه بارز آن کاربردش در آیه «كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ» (رعد/17) است که
▫️هم میتواند بدین معنا باشد که «این گونه حق و باطل را به هم میزنیم»
▫️و یا این معنا که «این گونه در مورد حق و باطل مَثَل میزنیم» (چون مواردی هست که مقصود مَثَل زدن است اما کلمه «مَثَل» نمیآید، و به قرینه کلام فهمیده میشود، مانند: «ما ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا» (زخرف/58)
▪️و یا تعبیر «أَ فَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحاً» (زخرف/5) را
▫️ راغب اصفهانی به عنوان مصداقی از «ضرب المثل: مَثَل زدن» آورده
▫️ اما مرحوم مصطفوی آن را یک نحوه ضرب معنوی دانسته (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج7، ص22)؛
▫️و چهبسا بتوان آن را اساساً در معنای رویگردانی و محروم گذاشتن دانست.
📿ماده «ضرب» و مشتقات آن 57 بار در قرآن کریم به کار رفته است که 29 مورد آن در ترکیب با کلمه «مثل» (مَثَل زدن) است؛ و این غیر از مواردی است که اگرچه کلمه «مثل» را صریحا ذکر نکرده اما به همان معناست.
@yekaye