🔹بَعْلِها درباره ماده «بعل» ▪️برخی نتوانسته‌اند بین کاربردهای مختلف این ماده جمع کنند و پنداشته‌اند که این ماده بر سه اصل متفاوت دلالت دارد: ▫️یکی در معنای «شوهر» است، و ملاعبه شوهر با زنش را هم «بعال» گویند؛ ▫️دوم چیزی از جنس ترس و وحشت، چنانکه وقتی مردی دچار وحشت می‌شود می‌گویند «بَعِلَ الرجُلَ» و احتمال می‌رود که تعبیر «امرأةٌ بَعِلةٌ» هم که در خصوص زنی که خوب لباس مناسب نمی‌پوشد به کار می‌رود از همین باب باشد؛ و ▫️سوم وقتی در مورد زمین به کار می‌رود به معنای زمین مرتفعی است که باران در سال بیش از یکبار بدان نمی‌رسد و نیز در همین معنا به درختی که بدون بارش باران با ریشه‌هایش آب را از زمین به دست می‌آورد «بعل» گفته می‌شود. (معجم المقاييس اللغة، ج‏1، ص264-265) ▪️اما حق این است که چنانکه اغلب اهل لغت نشان داده‌اند اینها را می‌توان به یک معنا برگرداند: ▫️برخی آن معنای اصلی و محوری را قیام به امری (الفروق في اللغة، ص277)، و یا قائم بودن بر امری (مجمع البيان، ج‏۵، ص۲۷۰) و به تعبیر دیگر، هرچیزی که قائم به خویش باشد و در آن جهت علو و استعلاء و برتری نسبت به همنشینهایش باشد، (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏1، ص303 ) دانسته‌اند؛ و گفته‌اند به همین مناسبت بوده که به درخت نخلی که ریشه‌های عمیق دارد و از آبیاری بی‌نیاز است، و یا به شوهر که خودش قائم به مصالح خویش است و بر زن هم قیمومیتی دارد، و یا بتی که آن را می‌پرستیدند، بعل گفته می‌شود (مجمع البيان، ج‏۵، ص۲۷۰ ) 🔸و فرق تعبیر «زوج» و «بعل» برای شوهر هم ملاحظه همین نکته است؛ به علاوه اینکه تنها در جایی به شوهر «بعل» گفته می‌شود که با هم عروسی کرده باشند؛ برخلاف «زوج» که به صرف وقوع عقد «زوج» محسوب می‌شود؛ چرا که چنانکه اشاره شد «بعال» به معنای ملاعبه است. (الفروق في اللغة، ص277 ) ▫️اما برخی شروع این ماده را از کلمه «بعل» به معنای شوهر دانسته‌اند (وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً، نساء/128؛ وَ هذا بَعْلِي شَيْخاً، هود/72) که جمعش هم «بعول» است (وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَ‏، بقرة/228؛ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِن، نور/31) و گفته‌اند با توجه به استعلایی که مرد بر زن دارد، هر امری که نحوه‌ای استعلاء بر غیرش داشته باشد «بعل» نامیده شده؛ و به همین مناسبت به معبودهایی که با آن به سوی خدا تقرب می‌جستند (أَ تَدْعُونَ بَعْلًا وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ؛‏ صافات/125) ویا زمین بلند و درخت خرمایی که خودش آب خودش را تامین می‌کند و نیازی به آبیاری ندارد «بعل» می‌گفتند؛ و همچنین تعبیر «أصبح فلان بَعْلًا على أهله» به معنای این بود که وی به خاطر علو و برتری‌ طلبی‌اش بر اهل و عیالش ثقیل می‌آمد؛ و کاربرد آن برای دستخوش وحشت شدن هم ظاهرا ناشی از تشبیه آن به درخت نخل است که دز جای خود ثابت است، گویی وی چنان وحشت‌زده شده که مثل درخت نخل از جایش حرکت نمی‌کند و در عرب این تعبیر رایج است که برای کسی که در جا می ایستد و فرار نمی‌کند می‌گویند «ما هو إلا شجر» (مفردات ألفاظ القرآن، ص135 ) البته برخی هم احتمال داده‌اند که معنای وحشت و ناراحتی از آثار این مفهوم باشد؛ یعنی از آنجا که کسی که مرد و قائم بر دیگران است مسئولیت فراوانی متوجه اوست که متوجه دیگران نیست، در قبال این وظایف و مسئولیتها بیشتر دچار ناراحتی و اضطراب می گردد. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏1، ص303 ) 📿ماده «بعل» همین 7 مورد در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye