☀️۳) عبدالله بن سنان میگوید:
در حال طواف بودیم که شخصی از آل عمر داشت طواف می کرد و شخص دیگری دستش را گرفت و برای استلام حجرالاسود پیش کشید؛ وی بشدت دستش را کشید و با او برخورد تندی کرد و گفت:حجت باطل شد. این که استلام کردی سنگی است که نه سودی دارد و نه زیانی.
من به امام صادق ع عرض کردم: آیا شنیدید که این آدم عُمَری به آنکه حجر را استلام کرد چه گفت و با او چگونه برخورد کرد؟
فرمود؛ مگر به او چه گفت؟
گفتم: گفت: بنده خدا! حجت باطل شد زیرا این سنگی است که نه سودی دارد و نه ضرری.
امام صادق ع فرمود: دروغ گفت و دروغ گفت و باز هم دروف گفت. همانا این سنگ در روز قیامت زبان گویایی دارد که برای هرکس که با آن دیدار کند شهادت میدهد. سپس فرمود:
وقتی خداوند تبارک و تعالی آسمانها و زمین را آفرید، دو دریا ایجاد نمود، یکی شیرین و دیگری تلخ. پس تربت آدم (علیه السلام) را از دریای شیرین آفرید سپس از دریای تلخ بر آن پاشید، سپس [گِل] آدم (علیه السلام) را از آن ورز داد و آن را همچون پوست مالید؛ سپس آن را آن مقدار که صلاح می دانست به حال خود رها کرد. پس وقتی خواست در آن روح بدمد او را همچون شبحی برپاداشت؛سپس مشتی از کتف راستش برداشت، بلافاصله ذراتی [همچون مورچهها] از آن خارج شدند. پس فرمود: «اینها به سوی بهشت [خواهند رفت]» و یک مشت هم از کتف چپش برداشت و فرمود: «اینها به سوی جهنّم [خواهند رفت]». سپس حقتعالی اصحاب سمت راست و اصحاب سمت چپ را به سخن درآورد، اصحاب سمت چپ عرضه داشتند: «پروردگارا! چرا آتش را برای ما آفریدی در حالی که حق را برای ما روشن نکردی [یا: گناهی برای ما اثبات ننمودی] و بهسوی ما رسولی مبعوث نداشتی»؟
خداوند عزّوجلّ به آنها فرمود: «بهخاطر آنکه میدانم شما بهطرف آن میروید و اکنون من شما را میآزمایم، پس حقتعالی به آتش امر فرمود برافروخته شود، آتش برافروخته شد. سپس به آنها فرمود: «جمیعاً داخل آتش شوید که من آن را برای شما سرد و سلامت میگردانم».
آنها عرضه داشتند: «پروردگارا! ما از تو پرسیدیم چرا برای ما آتش آفریدی و مقصودمان از این سؤال فرار و گریز از آن بود [حال ما را امر میکنی که در آن داخل شویم؟] اگر به اصحاب یمین نیز این فرمان را بدهی داخل آن نمیشوند.»
پس حق عزّوجلّ به آتش امر فرمود برافروخته گردد و برافروخته شد. سپس به اصحاب یمین فرمان داد که همگی در آتش داخل شوند و آنان داخل شدند و آتش برایشان سرد و سلامت گردید.
سپس به تمام آنها فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم»؟ اصحاب یمین از روی میل گفتند: بله؛ و اصحاب شمال از روی کراهت گفتند بله! پس باری تعالی از جملگی آنها پیمان گرفت و ایشان را بر خودشان شاهد قرار داد.
امام صادق ع ادامه داد: و حجرالاسود آن وقت در بهشت بود پس خداوند عزّوجلّ بیرونش آورد و آن میثاق و پیمان خلایق را در خود فروبرد و فرمودهی حق تعالی به همین معنا اشاره دارد: «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ: تمام آنان که در آسمانها و زمیناند از روی اختیار یا بناچار تسلیم اویند و به سوی او برمی گردند.» و زمانیکه خداوند متعال حضرت آدم (علیه السلام) را در بهشت ساکن نمود و وی مرتکب لغزشگردید، حق تعالی حجرالاسود را از بهشت فروفرستاد و آن را در رکنی از ارکان بیت خود قرار داد. حضرت آدم (علیه السلام) را از بهشت بر روی کوه صفا هبوط داد و برای مدّت مدیدی آنجا درنگ نمود. سپس حجرالاسود را در بیت الله دید و آن را شناخت و یاد میثاق و عهدش افتاد از این رو به سرعت نزد حجر آمد و و سپس خویش را روی آن افکند و چهل روز گریست در حالی از خطایش توبه میکرد و از اینکه عهد را نقض کرده پشیمان شده بود».
سپس امام (علیه السلام) فرمود: «و بههمین خاطر امر شدهاید هرگاه حجر را استلام کردید بگویید: أَمَانَتِي أَدَّيْتُهَا وَ مِيثَاقِي تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوَافَاةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ: امانتم را را ادا کردم و میثاقی که بسته بودم بدان وفاردار ماندم تا در روز قیامت به این وفاداری من شهادت دهی.»
📚مختصر البصائر، ص507-509؛
📚علل الشرائع، ج2، ص425-426
👇متن حدیث👇
@yekaye