🔹حمیمٍ درباره اینکه ماده «حمم» در اصل بر چه چیزی دلالت دارد و آیا اساسا می‌توان معنای مشترکی برای کاربردهای این ماده یافت یا خیر اختلاف است. ▪️ ابن فارس حداقل پنج اصل متمایز برای این ماده قائل شده‌ است: ▫️الف. ‌سیاهی، که «یحموم» به معنای دود سیاه و غلیظ از همین باب است: وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ، واقعه/43؛ و حِمْحِم هم که نام گیاه گل گاوزبان است، متمایل به سیاهی است؛ ▫️ب. حرارت، که به آب جوش «حمیم» گویند: وظاهرا آب جوشی است که در حال جوشیدن باشد: «كَغَلْيِ الْحَميمِ» (دخان/46) و در قرآن کریم چنین حمیمی هم نوشیدنی جهنمیان است: «شَرابٌ مِنْ حَميمٍ» (انعام/۷۰ و یونس/۴) و «لا يَذُوقُونَ فيها بَرْداً وَ لا شَرابا إِلاَّ حَميماً وَ غَسَّاقاً» (نبأ/ 25)؛ و هم وسیله‌ای برای عذاب جهنمیان: «يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَميمُ» (حج/19) «ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَميمٍ» (صافات/67) «هذا فَلْيَذُوقُوهُ حَميمٌ وَ غَسَّاقٌ» (ص/57) «فِي الْحَميمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ» (غافر/72) «ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَميمِ» (دخان/48) «يَطُوفُونَ بَيْنَها وَ بَيْنَ حَميمٍ آنٍ» (الرحمن/44) «في‏ سَمُومٍ وَ حَميمٍ» (واقعه/42) «فَنُزُلٌ مِنْ حَميمٍ» (واقعه/93)؛ و از برخی آیات معلوم می‌شود که همان نوشیدنی هم از باب عذاب بوده است نه صرفا رفع عطش: «کَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ» (محمد/15) «فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَميمِ» (واقعه/54) و ظاهرا به مناسبت اینکه استفاده از آب داغ برای شست و شو است که کلمات حمام و استحمام رایج شده و «حمّی» به معنای تب نیز ظاهرا به همین مناسبت است ▫️ج. نزدیکی و حضور، چنانکه برای پیش آمدن و نزدیک شدن یک حاجت تعبیر «أَحَمَّتِ الحاجةُ» به کار می‌برند و تعبیر «أحَمَّ الأمرُ» میز به معنای نزدیک شدن است [و شاید حمیم به معنای دوست صمیمی و نزدیک هم از همین باب باشد چنانکه در این معنا هم بارها در قرآن کریم به کار رفته است: «وَ لا صَديقٍ حَميمٍ» (شعراء/101) «ما لِلظَّالِمينَ مِنْ حَميمٍ وَ لا شَفيعٍ يُطاعُ» (غافر/18) «ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ» (فصلت/34) «فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَميمٌ» (حاقه/35) «وَ لا يَسْئَلُ حَميمٌ حَميماً» (معارج/10) ▫️و معنای سوم و چهارمش که ظاهرا در قرآن به کار نرفته یکی یک نوع صوت است (چنانکه به صدای چریدن اسب حمحمّ گویند؛ و دیگری قصد کردن است (معجم مقاييس اللغه، ج‏2، ص23 ) ▪️البته برخی از اهل لغت همچون خلیل معنای سوم را معکوس شرح داده‌اند یعنی گفته‌اند در معانی سوم «حُمَّ الأمر» به معنای محقق شدن امر است و احتمالا از «احْتَمَمْتُ الأمر» که به معنای اهتمام ورزیدن به امری است گرته شده و نیز نیز از اهتمام ورزیدن نسبت که به دوست (حمیم) و شخصی که به انسان نزدیک است اخذ شده باشد؛ چنانکه «حامّة» به نزدیکان و خواص انسان (همسر و وفرزندان و خویشاوندان نزدیکش) گفته می‌شود و از همین معنای «حُمَّ الأمر» ، «حمام» ‌به معنای محقق شدن مرگ است؛ و کاربردهای دیگری نیز برای این ماده برشمرده‌اند که لزوما به این پنج مورد برنمی‌گردد (كتاب العين، ج‏3، ص33-34 ) 👇ادامه مطلب👇 @yekaye