.
4️⃣ «وَ كانُوا یقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ»
با اینکه ظاهرا در مقام سوال کردن هستند و در سخنشان دوبار ادات استفهام آوردهاند، اما
🤔اولا محور اصلی سوال «ما برانگیخته میشویم؟» را در انتهای کلام آوردند (یعنی قبلش با جمله سوالی به مردن و خاک شدنشان اشاره کردند، در حالی که این واضح است و محل سوال نیست)؛
🤔و ثانیا همین محور اصلی را که ظاهرا محل سوال است با چندین تاکید قرین کردند: «إن» و «ل» و «جمله اسمیه» و استفاده از «اسم مفعول» (که دلالت بر وقوع قطعی فعل میکند) به جای فعل مستقبل؛ یعنی به جای اینکه بگویند «أ سنُبعَث؟» گفتند «أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ»؛ در حالی که غالبا چیزی که محل سوال است که با عبارات تاکیدکننده خبر نباید آورده شود.
چرا؟
🍃الف. چون در مقام تکذیب کسانی بودند که خبر از برانگیخته شدن می دهند؛ با این بیان نشان میدهند که خبر دهنده در خبرش مبالغه کرده و ما نیز با تاکید بیشتر بر انکار آن خبر مبالغه میکنیم؛زیرا جمله خود را به نحو استفهام انکاری آوردند و قبل از آن با آوردن جمله «آیا وقتی که مردیم» چیزی که به نظرشان شاهدی بر موجه بودن انکارشان هست آوردند و سپس با آوردن عبارت «و خاکی و استخوانی شدیم» این شاهد را تقویت کردند. در واقع مفاد کلامشان این است که با توجه به اینکه ما میمیریم و نه فقط میمیریم، بلکه کاملا از بین میرویم و خاکی و استخوانی میشویم، آنگاه واقعا میتوان سخن این پیامبران را قبول کرد که با این همه تاکید میگویند که ما حتما حتما حتما برانگیخته میشویم» (مفاتيح الغيب، ج29، ص412 ) به تعبیر دیگر، وقتی جمله مورد ادعا با تاکید شدیدتری آورده شود اثر انکار در استفهام انکاری شدیدتر خواهد بود.
🍃ب. ...
@yekaye