ادامه تدبر۱
🍃ب. همان گونه که ما هرکس بتنهایی یک «شخص» هستیم و حساب و کتاب مستقلی برای خود داریم مجموعه انسانهایی که با هدف واحد به هم مرتبط میشوند یک «امت» را تشکیل میدهند که هر امتی هم برای خود حساب و کتاب خاص خودش را دارد «تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ» (بقره/134 و ۱۴۱) جدای از حساب و کتاب تک تک افرادش: «وَ تَرى كُلَّ أُمَّةٍ جاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَا» (جاثیه/28) و در جهنم هم نه فقط بین افراد: « ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً» (عنکبوت/25) بلکه بین امتها هم نزاع درمیگیرد: «كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» (اعراف/۳۸). پس در عین حال که هر فردی از آن جهن که فرد است باید برانگیخته شود اتسانها از آن جهت که در امتها هستند هم باید برانگیخته شوند؛ و این دو منافاتی با هم ندارد.
💠تبصره:
سخن فوق مبتنی بر این مبناست که هم فرد اصالت دارد هم امت (یا با تسامح: جامعه). این مبنایی است که البته بین بزرگان محل اختلاف است و حقیر قبلا در مقالهای در این باب به تفصیل سخن گفتهام.
(اصالت فرد، جامعه یا هردو ؛ بررسی تطبیقی آرای استاد مطهری و استاد مصباح یزدی؛ در قبسات، ش۴۲، زمستان ۱۳۸۵)
(
http://qabasat.iict.ac.ir/article_17431.html) شاید مهمترین چیزی که موجب مخالفت افراد با این مبنا شود این است که نمیتوانند اصالت داشتن هردو را با هم تصور کنند. برای اینکه چنین تصوری میسر شود در اینجا از یک تشبیه استفاده میکنم (و یادآوری میشود که تشبیه فقط برای نزدیک شدن ذهن است نه اینکه «مُشَبّه» و «مشبّهٌ به» در تمام خصوصیات برابر باشند):
الان در بدن هریک از ما هزاران سلول (به عنوان هزاران موجود زنده مستقل از همدیگر که البته در عین استقلالشان با همدیگر ارتباط هم دارند) زندگی میکنند. وقتی از منظر «من» نگاه میشود گویی فقط من هستم که کارهایی دارد و آنها انتزاعیاند؛ و وقتی از منظر آنها نگاه شود گویی فقط آنها هستند که کارهایی دارند و «من» برای آنها یک موجود انتزاعی است؛ اما هر دوی ما هستیم؛ زندگی میکنیم؛ لذت و درد داریم؛و گاه میشود که «من» بیخیال هستم اما برخی از سلولهای من بشدت در حال جنگ و کشته شدن هستند؛ و گاه من بشدت در حال درد و ناراحتی هستم ویا حتی میمیرم اما هنوز بسیاری از سلولهای من (مثلا سلولهای مو) هنوز متوجه مشکلی نشدهاند. پس میشود هم تک تک افراد اصالت داشته باشند و هم کل؛ و حساب و کتابشان هم (در عین حال که در عرصههایی به هم مرتبط است) در عرصههایی لزوما ربطی به هم نداشته باشد.
🍃ج. مساله قیامت صرفا مساله حساب و کتاب نیست؛ بلکه بروز حقیقت نهایی عالم است در یک مرتبه عالیتر، که اقتضای آن مرتبه جمع بین همه امور متفرق و پراکنده است؛ و حساب و کتاب یک ثمره مهم این تجلی حقیقت است؛ نه تنها مبنای تحقق آن. و از آنجا که قرار است این امور متفرق و پراکنده در حقیقت جمعیِ خود در آخرت ظاهر شوند پس گزینهای جز جمع شدن همگان باقی نخواهد بود که سوال شود چرا این گزینه رخ داد نه گزینهای دیگر.
🍃د. ...
@yekaye