☀️۱۱) الف. از امام صادق ع روایت شده است:
روزی در پیشگاه امام سجاد ع سخن از تقیه به میان آمد؛ ایشان فرمودند: به خدا سوگند اگر ابوذر از آنچه در دل سلمان بود باخبر میشد او را میکُشت در حالی که رسول الله ص بین آنان پیمان اخوت بسته بود؛ پس در مورد بقیه خلائق چه گمان میکنید؟! همانا علم این علماء [= ائمه اطهار] صعب مستصعب [دشوار و پرصعوبت] است؛ آن را تحمل نکند مگر فرشتهای مقرب، و یا پیامبری مرسل؛ و یا مؤمنی که خداوند دلش را به ایمان آزموده است.
سپس فرمود: و همانا سلمان از «علماء» شد چون شخصی از ما اهل بیت است*؛ و به همین جهت است که او را به علما منسوب کردم.
✳️* پینوشت:
ظاهرا اشاره به حدیث نبوی «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ» است.
📚الكافی، ج1، ص401
☀️ب. از امام صادق روایت شده که فرمودند:
همانا نزد ما، به خدا سوگند، سِرّی از سرّ خدا و علمی از علم خداست؛ و به خدا سوگند نه فرشتهای مقرب تحمل آن را دارد و نه پیامبری مرسل و نه مؤمنی که خداوند دلش را به ایمان آزموده است؛ و خداوند احدی غیر از ما را بدان مکلف نفرموده؛ با آن بندگی کردن را از احدی غیر از ما نخواسته است؛
و همانا نزد ما سِرّی از سرّ خدا و علمی از علم خداست که خداوند ما را به تبلیغ آن مامور کرده است؛ پس ما آنچه را که خداوند عز و جل ما را به تبلیغ آن امر فرموده بود ابلاغ کردیم، اما برایش نه جایگاهی یافتیم و نه اهلی و نه کسی که آن را بر دوش کشد، تا اینکه خداوند برای آن، اقوامی را از طینتی آفرید که از آن طینت، حضرت محمد ص و آل او و ذریه او را آفریده بود، و نیز از نوری که خداوند از آن نور حضرت محمد و ذریهاش را آفریده بود؛ و آنان را با مازاد رحمتی ساخت که از آن رحمت حضرت محمد ص و ذریهاش را ساخته بود؛ آنگاه آنچه را خداوند ما را به تبلیغ آن امر فرموده ابلاغ کردیم، پس آنان پذیرفتند و تحملش کردند؛ و آن از ما بدانها رسید، پس قبولش کردند و تحملش نمودند؛ و حکایت ما بدانها رسید پس دلهای آنان به معرفت ما و حدیث ما متمایل گردید؛ به طوری که اگر آنان از این آفریده نشده بودند اصلا آن چنان نمیبودند، و به خدا سوگند آن را بر دوش نمیکشیدند .
سپس فرمود: همانا خداوند مردمانى را براى دوزخ و آتش آفرید* و به ما دستور داد كه به آنها نیز ابلاغ كنیم همان گونه که به شما ابلاغ کردیم؛ ولى آنها از آن منزجر شدند و دلهایشان نفرت پیدا كرد و آن را علیه ما برگردانیدند و تحمل نكردند و تكذیب نمودند و گفتند: جادوگری دروغگوست؛ پس «خدا هم بر دلهایشان مهر نهاد » و آن را از یادشان برد.
سپس خدا زبانشان را به مقداری از حق گویا ساخت؛ پس آنان از آن سخن می گویند در حالی که در دل منکرند؛ تا این، دفعکننده [دشمنیها] باشد از اولیاء و اهل طاعت خداوند؛ و اگر چنین نبود، خداوند در زمین خود عبادت نمىشد، پس ما مأمور شدیم كه از آنان برحذر باشیم و [حق صریح را از آنان] پوشیده و پنهان داریم؛ پس شما هم [حق صریح را] از آن کسی كه خدا به برحذر بودن از او امر فرموده، پنهان دارید و از آن کسی كه خداوند به كتمان و پوشیدگى از او دستور داده پوشیده دارید.
سپس امام دست به دعا برداشت و گریست و فرمود:
خدایا! همانا ایشان [شیعیان حقیقی] مردمى اندك و ناچیزند، پس زندگى ما را زندگى آنان و مرگ ما را مرگ آنان قرار ده و دشمن خود را برایشان مسلط مكن كه ما را به [غم از دست دادن] آنها مصیبتزده كنى؛ زیرا اگر ما را به آنها مصیبتزده كنى، هرگز در روى زمین پرستش نخواهی شد و صلوات خداوند بر محمد و آل او.
📚الكافی، ج1، ص402
✳️*پینوشت:
با توجه به مجموع معارف ثقلین این عبارت را نباید به گونهای خواند و فهمید که منجر به جبرباوری شود. این روایات جزء روایات طینت است که به حقایقی مربوط به ماقبل از آفرینش دنیوی انسان اشاره دارد. به نظر میرسد تقدم آن عالم (عالم ذر) بر این دنیا از جنس تقدم زمانی نیست (یعنی این گونه نیست که این دنیا در امتداد زمانی آن عالم واقع شده باشد)؛ بلکه یک نحوه تقدم رتبی در کار است؛ و اگر بخواهیم این مطلب را خیلی ساده بیان کنیم گویی میخواهد بفرماید عدهای را هم آفرید که بر اساس علم خاص خود میدانست اینان با همان اختیاری که آن را هم خود خداوند بدانها داده در زمین سركشى و نافرمانى میكنند و عاقبت جهنمی خواهند شد.
@yekaye
👇سند و متن احادیث فوق👈
https://eitaa.com/yekaye/9307