.
3️⃣ «إِنَّ الَّذینَ ینادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَكْثَرُهُمْ لا یعْقِلُونَ»
اگر ندا دادن پیامبر ص از پشت حجرهها کار ناروایی است، چرا همه آنان را یکجا مذمت نکرد و فرمود «أَكْثَرُهُمْ» لا یعْقِلُونَ؟
🔹الف. گاهی تعبیر «اکثر» برای همگان به کار میرود؛ و بویژه کسانی که اهل احتیاط هستند، برای اینکه مبادا برخی از افرادی که مرتکب کاری شدهاند عذری داشته باشند، در مقام مذمت کردن یک کار در خصوص همگان، تعبیر «اکثر کسانی که چنین میکنند» را به کار میبرند. با اینکه میدانیم خداوند از همه چیز دقیقا آگاه است و چنین احتیاطی از جانب او معنایی ندارد، شاید خداوند با این تعبیر خواسته این عادت نیکو را مورد تاکید قرار دهد و بدان تشویق کند
📚(مفاتيح الغيب، ج28، ص96 ).
🔹ب. چنانکه در شأن نزول اشاره شد، این آیه در وصف بنیتمیم نازل شد؛ و بویژه در برخی از قرائات دیدیم به کلمه «بنی تمیم» تصریح شده است. و میدانیم که طبیعی است که برخی از افراد در آن قبیله بوده باشند که واقعا مشمول این حکم واقع نشده باشند (یعنی اگر در برابر این کار جماعت سکوت کردهاند لزوما سکوتشان به معنای رضایت نباشد که این عمل در پرونده آنان هم ثبت شود)؛ پس با این تعبیر، دارد نشان میدهد که تنها عدهای از آنان، و نه همه آنان، مشمول این مذمتند.
📜نکته تاریخی: درباره بنو تمیم
چنانکه در شأن نزول اشاره شد، این مطلب که آیه فوق در وصف بنوتمیم بوده است در نقلهای متعددی ذکر شده، و این بقدری مشهور بوده که گاه بین شخصی از بنوتمیم و شخصی از قبیلهای دیگر درگیری میشد، و مخالفان بنیتمیم سابقهشان در این واقعه را به عنوان مذمت آنان گوشزد میکردند
(مثلا برای دو حکایت در این زمینه، ر.ک: الدر المنثور، ج6، ص86-87 ؛ و الفصول المختارة، ص92-96)
در همین راستا حدیثی نیز منسوب به پیامبر ص در منابع اهل سنت آمده است که وقتی از ایشان در مورد این آیه سوال میشود میفرمایند: این در مورد افراد بینزاکتی از بنیتمیم بود؛ و اگر نبود که آنان شدیدترین جنگ و مبارزه را با دجال اعور [اعور= کسی که چشمش چپ است] خواهند داشت به پیشگاه خداوند دعا میکردم که آنان را هلاک کند
📚 (الدر المنثور، ج6، ص87 )
در اینجا مناسب است اشاره شود که قبیله بنیتمیم از قبایل مهم در تاریخ اسلام بودهاند که هم افراد شاخص بسیار خوب و هم افراد شاخص بسیار بدی از آنان برخاستهاند:
بعد از شهادت پیامبر اسلام ص، مالک بن نویره، از سران بنیتمیم، در اعتراض به جانشینی ابوبکر، از دادن زکات سرباز زد، که او و بسیاری از افراد قبلیهاش را به اتهام ارتداد [!] کشتند.
از آن سو، در میان آنها سجاح پیدا شد که ادعای پیامبری کرد.
آنان که اغلب ساکن بصره بودند، در جنگ جمل عمدتا در لشکر مقابل امیرالمومنین ع قرار گرفتند؛ اما پس از جنگ جمل وقتی عبدالله بن عباس، استاندار بصره با آنها به تندی برخورد کرد، امیرالمومنین علی علیه السلام نامه تندی به او نوشت و او را از بدرفتاری با این قبیله نهی کرد و نوشت که: بنیتمیم همانها هستند که انسان فرهیختهای از آنان از دنیا نرفت مگر اینکه فرهیخته دیگری به جایش برخاست؛ در نبرد و مبارزه، چه در جاهلیت وچه در اسلام، کسی بر آنها سبقت نگرفت، آنها با ما خویشاوندی ویژه دارند که اگر ما این پیوند را برقرار کنیم نزد خدا مأجوریم، و اگر بگسلیم گناه کرده و مسئولیم (نهج البلاغه، نامه18).
در جریان عاشورا برخی از آنان همراه عمرسعد شدند و برخی از اصحاب خاص امام حسین ع و بزرگان این قیام خونین گردیدند. در قیام مختار به سپاه او پیوستند و به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر با بنیامیه جنگیدند و در تمام جنبشهای شیعیان علیه بنیامیه شرکت داشته و تا دوره عباسیان بیشتر ساکنان عرب در خراسان و عدهای از داعیان بنیعباس در خراسان از بنیتمیم بودند.
(مدخل
«بنیتمیم» در دانشنامه اسلامی)
@yekaye