🔰 ☆ ♡ عشق عجیبی به داشت. از هر فرصتی برای این عشق‌بازی استفاده می‌کرد. آن‌قدر با قرآن مانوس بود که شب‌ها و سحر، بچه‌های سپاه می‌آمدند و پشت اتاقک فرماندهی، به لحن شیوا و صوت گرم گوش می‌دادند. تلاوت‌های او، دل‌ها را به بام ملکوت می‌برد. عجیب صمیمی و بی‌تکلّف بود و در ظرف مدت کوتاهی در بین بچه‌های سپاه همدان محبوب‌القلب شد. سر شب به منزل بچه‌های سپاه زنگ می‌زد و می‌گفت: "فلانی! امشب خونه تشریف دارید؟ من می‌خوام شام بیام خونه‌ی شما. بابا مُردیم از بس این غذاهای بی‌خاصیت آشپزخانه‌ی سپاه را خوردیم..."😅 ☆ ♡ 💠 با تخلیص و اختصار از کتاب فاخر و ارزشمند ، خاطرات حبیب سپاه سردار سردار @yousof_e_moghavemat