اشعار ناب آیینی: به‌مناسبت در حریمی که روضه ممنوع است روضه‌خوان شما خودِ قبر است پیش جهل مدبران بقیع چاره‌ی بغضِ در گلو صبر است در مسیر کبوتران حرم آب و دانه سحر نمی‌ریزند در هوای تو لطمه‌زن‌ها هم خاک غربت به سر نمی‌ریزند سنگ قبر تو شش جهت دارد پس ضریح تو نیز شش‌گوش‌ست هرکه از باب قاسم آمده است بعد عمری هنوز مدهوش‌ست گنبدت را ندیده‌اند مگر تپه‌خاکی که پشت مرقد توست در حقیقت قلوب انسان‌ها بارگاهی برای مسند توست از مفاتیح ندبه جایز نیست «گریه» از غربت تو محروم است هرکه فرزند فاطمه باشد بین مردم همیشه مظلوم است سوت‌وکور است هر شبِ جمعه چون شب دفن مادرت زهرا سوت‌وکور است مثل آن کوچه که نکردید خانه را پیدا آتش درب خانه می‌باشد علت قلب داغ دار بقیع سپر اهل خانه محسن شد مثل آن نرده‌ها کنار بقیع خاک‌های بقیع می‌گفتند چادر مادر تو خاکی نیست در مصافی که ظلمت و نور است نور را از پلید باکی نیست ✍ 🔹 به‌مناسبت می‌نویسم روایتی پُر درد می‌نویسم حدیث پُر اندوه می‌نویسم که‌ غم تلنبارست ذره‌ذره به روی دل، چون کوه می‌نویسم که مرغ دل پَر زد باز هم در هوای پاک بقیع می‌نویسم که مرغ دل افتاد باز از غم به روی خاک بقیع آن‌چنانیِ که داغ دخت نبی به دل و قلب شیعه آتش زد باز هم آتشی به دل‌ها زد غم تخريب مرقد و گنبد شد بدست حرامیان تخریب مرقد پاک چار امامِ همام عرش گشته سیاه‌پوش ای وای از پلیدی نطفه‌های حرام می‌نویسم خدا دل آزرده‌ست باز هم از مصیبتی جانکاه می‌نویسم ملائک افسردند بسکه از این ستم کشیدند آه... می‌نویسم دوباره رفت از هوش فاطمه در جنان ز بی‌تابی صحن و گلدسته‌ها، ضریح و حرم خاک شد از جفای وهابی آسمان گوئیا به‌ خاک افتاد شد غمین زین عزا وجود زمین اشک‌های علی در آمده‌ است اشک زهرا و اشک اُمّ‌ِبَنین ناکسان از عناد لطمه زدند باغ پُر لاله و شقایق را خاک کردند قبر سجاد و باقر و مجتبی و صادق را کاش می‌شد که جمعه‌ای نزدیک آید از راه تک‌سوار غریب تا که با دست با کفایت او شود آباد آن دیار غریب آیدو گردد او چو حاکم بر طائف و جده و دمام و ریاض عربستان به کل شود نابود حسنستان شود تمام‌ حجاز و به امر امام خود سازند با طلا نقره مردم ایران گنبدی زرد و چار گلدسته و ضریحی به طرح فرشچیان سمت باب الحسن بسوی حرم همره صاحب الزمان آن‌گاه ذکر یک دسته "یا حسن جان"ست ذکر دیگر علی ولی الله ✍ 🔹 🔹 ذاکران امام حسین