المذبوح من القفا-انا ابن العطشان حتّی قضی-انا ابن من منعوه من الماء و احلّوه علی سائر الوری-انا ابن من لا یغسل له و لا کفن یری-انا ابن من رفع رأسه علی القنا-انا ابن من هتک حریمه بارض کربلا-انا ابن من جسمه بارض و رأسه باخری-انا ابن من سبیت حریمه الی الشّام تهدی-ثمّ انّه صلوات اللّه علیه انتحب و بکی-فلم یزل یقول انا انا حتّی ضجّ النّاس بالبکاء و النّحیب [۱] . اول مجلس نقل مصائب که بعد از شهادت حضرت امام حسین علیه السّلام منعقد گردید-در همین مسجد جامع اموی شام بود که حضرت سید الساجدین امام زین العابدین علیه السّلام بعد از نقل فضائل و مناقب جد بزرگوارش امیر المؤمنین در محضر دشمنان آن قدر مصائب پدر عزیزش را فرمود که با حضور یزید پلید صدای ضجّه و شیون مردم شام برخاست بقسمی که یزید را خوف برداشت و نتوانست بنشیند-از روی ترس و واهمه از مسجد خارج گردید. از همان مسجد و اثر خطبه و خطابه آن حضرت مقدمات نهضت ضد اموی شروع شد. (که یزید ناچار شد از روی سیاست اظهار ندامت نمود-و عبید اللّه بن مرجانه لعنه اللّه را لعن نمود که چنین عمل فجیعی نموده) تا عاقبت کاخ کفر و ظلم و الحاد بنی امیه سرنگون گردید. که الی الحال در شام و پایتخت ظالمانه آن قوم فاسد قبری از بنی امیه وجود ندارد-ولی قبرستان بنی هاشم مورد توجه شامیان-و قبور بسیاری از عترت و اهل بیت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مزار هر عارف و عامی از شیعه و سنی می‌باشد. خلاصه تمام ارباب مقاتل و تواریخ نوشته اند که آن حضرت از مدینه تا بمکه و کربلا پیوسته کنایة و صراحة خبر شهادت خود را می‌داد و بمردم می‌فهماند که برای کشته شدن می‌رود. از جمله خطبۀ مفصّلی است که روز ترویه در مکه معظمه مقابل جامعه مسلمین خواند و ضمن خطبه خبر شهادت خود را علنی داد که بعد از حمد پروردگار متعال و درود بر خاتم الانبیاء صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود خطّ الموت علی ولد آدم مخطّ القلادة علی جید الفتاة و ما اولهنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف و خیّر لی مصرع انا لاقیه کانّی باوصالی یتقطّعها عسلان الفلوات بین النّواویس و کربلا [۱] . با این قبیل جملات بمردم می‌فهماند که من بکوفه و مقرّ خلافت نخواهم رسید بلکه بین نواویس و کربلا کشته خواهم شد بدست گرگهای خون آشام مراد از گرگها اشاره ایست که بقتلۀ خود از بنی امیه و غیره می‌نماید که مانند گرگهای خونخوار ما را قطعه قطعه نموده بقتل می‌رسانند. بالاخره این قبیل اخبار و گفتار می‌رساند که امام حسین بقصد شهادت حرکت فرمودند نه بقصد ریاست و خلافت در تمام راه بطرق مختلفه خبر مرگ خود را می‌داد و در هر منزل اصحاب و احفاد خود را جمع می‌کرد و پیوسته می‌فرمود از پستی و بی قدری دنیا همین قدر بس که سر یحیی را بریدند برای زن زنا کاری بهدیه بردند عن قریب سر من مظلوم را هم از بدن جدا و برای یزید شراب خوار می‌برند. آقایان فکر کنید موقعی که در ده فرسخی کوفه حرّ بن یزید ریاحی با هزار سوار سر راه حضرت را گرفت و عرض کرد امر عبید اللّه است شما را نگاهدارم و نگذارم بکوفه بروید و با شما باشم تا امر امیر برسد-چرا حضرت تسلیم شد و فرود آمد و خود را در اختیار حرّ گذارد. قطعا اگر حضرت خیال امارت و خلافت در سر داشت تسلیم لشکر حر نمی شد در حالتی که با حر بیش از هزار نفر نبودند و با آن حضرت هزار و سیصد سوار و پیاده بودند که در میان آنها جوانانی از بنی هاشم بودند مانند جناب عباس قمر بنی هاشم و علی اکبر که هر یک خود یک تنه برای پراکندگی هزار نفر کافی بودند و تا کوفه هم ده فرسنگ بیشتر نبود علی القاعده می‌بایستی آنها را پراکنده و خود را بمرکز حکومت (کوفه) می‌رساندند مردم هم که منتظر بودند تشکیلات و تجهیزات خود را محکم و مشغول مبارزه می‌شدند تا آنکه غالب آیند نه آنکه در مقابل گفتار حرّ تسلیم گردیده و فوری فرود آیند و خود را میان بیابان در حصار دشمن قرار دهند که بعد از چهار روز کمک بدشمنان برسد و کار را بر پسر پیغمبر سخت نمایند. ---------- [۱]: ۱) منم فرزند خدیجۀ کبری-منم فرزند فاطمۀ زهرا (ع) -منم فرزند سر بریدۀ از قفا منم فرزند آن کسی که با لب تشنه از دنیا رفت-منم فرزند آنکه آب را از او منع کردند و حلال و مباح داشتند بر سایر خلق-منم فرزند آن که او را غسل ندادند و کفن نکردند-منم فرزند آنکه سر مطهر او را بر نیزه بلند نمودند-منم فرزند آنکه حرم او را در زمین کربلا هتک حرمت نموده اسیر نمودند منم فرزند آنکه بدن مقدسش در جائی و سر مطهرش در جائی دیگر-منم فرزند آنکه حرم او را اسیر نموده بشام آوردند. پس از آن امام علیه السّلام با صدای بلند گریست و پیوسته انا انا فرمود یعنی آن قدر از مفاخر و مدایح اجداد خود فرمود و مصائب پدر بزرگوار و اهل بیت خود را بیان کرد تا آنکه خروش از مردم برخاست همگی بگریه و ناله و فریاد مشغول شدند.