سلطنت دنیا بر انسانها
قوله علیه السلام: وَ اسْتَمْکَنَتْ مِنْهُ الدُّنْیَا [۲]، وَ أَظَلَّهُ الاْءَجَلُ.
التمکّن: السلطنة و القدرة و الاستقامة، و مکّن فلان عند السلطان: أی عظم عنده. و تمکّن منه: أی قدر علیه. و له مکنة أی قوّة و شدّة، یقال استمکن الرجل من الشی ء، أی استولی و قدر علیه.
الأجل: هو وقت المضروب المحدود فی المستقبل، و قیل الأجل، الموت. قال تعالی: « وَ بَلَغْنَآ أَجَلَنَا الَّذِی أَجَّلْتَ لَنَا [۳] » أی الوقت والزمان الذی فرضت و عینت،
و هو أجل مسمّی فی علم اللّه، و اللوح المحفوظ فی الدعاء: « أسألک ایماناً لا أجل له دون لقآئک » [۴]، أی لا منتهی له دون لقائک، یعنی: أموت علیه و لاقیک فیه [۵] .
و الظلّ والظلل: هی ما غطّی و ستر من سحاب أو جبل أو نحو ذلک و الظل:
بمعنی الدنوّ و القرب [و] الإحاطة، کما ورد « یا أیّها الناس قد ظلّکم [۱] شهر رمضان » [۲]، أی قرب بکم و صار ظلاله علیکم، عبّر بذلک وصوله.
پس ما حصل عنوان فقره دعا آن که سؤال و تضرّع من از تو سؤال کسی است که استیلا و سلطنت و قوّه و غلبه نموده است بر او دنیا و حبّ دنیا که « رأس کلّ خطیئة » [۳] است.
و « أظله لأجل » یعنی: احاطه پیدا کرده و قریب شده او را اجل که انتهای عمر معیّنه دنیویه باشد، و قریب اجل اقتران و بروز و ظهور آثار و علامت او است از نقصان بُنیه و اسقاط اضراس، و ضعف باصره و سامعه و ذائقه و شامّه، و قلّت قوه باه و غیره که از شرایط و امارات قیامت و موت است، کما قال تعالی: « فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا فَأَ نَّی لَهُمْ إِذَا جَآءَتْهُمْ ذِکْرَاهُمْ [۴] »، ساعت یکی آن اسماء قیامت است و قیامت صغری موت است، چنان که ذکر شد حدیث: « من مات فقد قامت قیامته » [۵]، یعنی: آیا انتظار دارند الاّ این که بیاید آنها را موت بغتةً - أی فجأةً و دفعةً - بدون گمان و سابقه آنها که خود را مهیّا نموده باشند.
و چون استفهام انکاری است، به معنی نهی است، یعنی نباید جز این ورود موت انتظاری داشته باشند به مقتضی: « فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ [۶] »، با آن که « فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا »، یعنی: دیگر چه جای انتظار است، و حال آن که آمده است شرایط و امارات و علامات قیامت و موت از همان آثار
نقایص بدنیه که مذکور گردید ؛ چه قوای جسمانی متناهی التأثیر و التأثرند « فَأَ نَّی
لَهُمْ إِذَا جَآءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ [۱] »، یعنی: چه چیز است آنها را این انتظار و غفلت در صورتی که آمده است ایشان را ذکر أهم یعنی آن اموری که متذکّر مینمایند آنها را به معاد و قیامت و ارتحال از دار فنا به دار بقا، که خود را مهیّا و مستعدّ نماید.
و ابداً در آنها حال انتباه از نوم غفلت نیست، « بل اذا ماتوا انتبهوا » [۲] . لذا ورد فی الدعاء: « اللّهمّ ارزقنی [۳] التجافی عن دار الغرور والانابة الی دار الخلود و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت » [۴]، و قال مولانا أمیرالمؤمنین علیه السلام:
إلام تجر أذیال التصابی و شیبک قد نضا [۵] برد الشباب [۶]
طمعت إقامة فی دار ظعن فلا تطمع فرجلک فی الرکاب
بلال الشیب فی فودیک نادی بأعلی الصوت حیّ علی الذهاب [۷]
----------
[۲]: ۴ - اصل: الدینار.
[۳]: ۵ - سوره مبارکه انعام، آیه ۱۲۸.
[۴]: ۱ - الکافی، ج ۲، ص ۵۸۵ ؛ البلدالأمین، ص ۲۱۳ ؛ مصباح الکفعمی، ص ۵۹۹.
[۵]: ۲ - مجمع البحرین، ج ۱، ص ۴۱، و در آن «و ألاقیک» آمده است.
[۱]: ۳ - اصل: اظلتکم.
[۲]: ۴ - بسنجید: مجمع البحرین، ج ۵، ص ۴۱۶.
[۳]: ۵ - الکافی، ج ۲، ص ۱۳۰ ؛ الخصال، ج ۱، ص ۲۵ ؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۴۱.
[۴]: ۶ - سوره مبارکه محمد، آیه ۱۸.
[۵]: ۷ - پیش از این مصادر آن گذشت.
[۶]: ۸ - سوره مبارکه احزاب، آیه ۲۳.
[۱]: ۱ - سوره مبارکه محمد، آیه ۱۸.
[۲]: ۲ - مصادر آن گذشت.
[۳]: ۳ - اصل: ارزقنا.
[۴]: ۴ - مصادر آن گذشت.
[۵]: ۵ - اصل: نضوا.
[۶]: ۶ - اصل: الشبابی... الرکابی.
[۷]: ۷ - دیوان امیرالمؤمنین علیه السلام، ص ۸۳: با تقدیم و تأخّر در دو بیت آخر.
.......:
📚✍
#شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357