محاسبه گویند عارفی پارچه ای با دقت تمام بافت. موقع فروش، خریدار چند عیب گرفت. فروشنده گریست، خریدار چون صحنه را چنین دید، گفت: ناراحت نباش، من پارچه را با این عیبها قبول دارم. فروشنده گفت: گریه‌ام برای این نیست که کالایم را بفروشم، گریه‌ام برای این است که در پارچه ای که این همه دقت کردم، این عیبها وجود دارد، ناراحتم که گناه چهل ساله‌ام را خداوند چگونه قضاوت می‌کند. نگاه به زندگی از عارفی پرسیدند: چگونه صبح کردی؟ گفت: از دیروز خود متأسف هستم و از امروز کراهت دارم و از فردا در رنجم. .......: شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357