توانایی کودکان را زیر سوال نبریم. مادری امد دید کودکش بطری شیر را زمین انداخته و شکسته و تمام سطح آشپزخانه را شیر برداشته، واکنش این مادر چی بود؟ ذوق کرد وای خدای من دریاچه ی شیر، مامان جان صبر کن من شیشه خرده ها را جمع کنم بعد باهم دریاچه بازی کنیم و مادر شیشه را جمع می کند و با فرزندش چند دقیقه چلپ و چلوپ بازی می کند و لذت می برد، عجب کیفی کردیم حالا بریم تمیز کنیم.  این جا نقد شروع می شود. و این مادر در حال تشکیل دیدگاه مسئول در فرزندش است به او مسئولیت می دهد برو عزیزم اون سطل را بیاور دستمال هم بیاور من از این طرف جارو می کنم تو از ان طرف بشور، آخی با هم آشپزخانه را شستیم به به چه تمیز شد خوب حالا یه بطری آب بهت می دم تا تمرین کنی و دفعه ی بعد از دستت نیفته، با این کار مادر توانایی کودک را زیر سوال نبرده. حالا اگر مادر با غیض می گفت: کی به تو گفته به یخچال دست بزنی و بطری شیر رو برداری؟ آخه نیم وجبی صد دفعه نگفتم تو نمی تونی تو کار بزرگترها فضولی نکن.  در حالت اول مادر به کودک می گوید بیا تمرین کن و یاد بگیر به این می گویند تأیید اشتباه. نمی آییم بگیم به به چه کار خوبی کردی اصلاً مامان جان میرم 12 تا بطری دیگه میارم تو بزن بشکون و کیف کن !! این میشه لوس کردن و تخریب کودک من این حالت را تأیید نمی کنم. کودک می خواهد برای خودش شیر بریزد این یک کار سازنده است، بلد نبوده ولی تواناییش را قبول داشته، نتوانسته دچار اشتباه شده و بطری افتاده و شکسته، حالا مادر به عنوان حامی وارد می شود و فضایی را ایجاد می کند که کودک در عمل بتواند تمرین کند یعنی آن قسمتی که مادر بطری آب به کودک داد تا تمرین کند. قربونت برم سه سالت که بشه حسابی یاد می گیری. بچه ها باید به کامیابی برسند و مدام تأیید بشوند و مرتب کامیاب شوند. علت این که بچه ها دربزرگسالی ناهنجاری رفتاری دارند این است که در کودکی شان ناکام بوده اند و انتقاد مخرب شده اند. (ادامه دارد...) {قسمت76} [مباحث کودک متعادل ] @zandahlm1357