تفسیر آیه و لقد همّ بها
در عیون اخبار الرضا علیه السلام آمده است: هم بها جواب لولا است یعنی لَوْ لاٰ أَنْ رَأیٰ بُرْهٰانَ رَبِّهِ [۲]، هم بها، و با چنین فرضی یوسف پیامبر علیه السلام گناهی مرتکب نشده است و نقصی در نبوت او ایجاد نگردیده است.
برخی گفته اند جواب لولا مقدم نمی شود چرا که در حکم شرط است و شرط صدارت خواه است و شرط یا جملات مربوط به آن در حکم کلمه واحد میباشد و چنانچه برخی از اجزای کلمه بر آن کلمه مقدم نمی شود و اجزاء شرط و هرچه مانند آن است بر خود آن
مقدم نمی گردد.
----------
[۲]: ۲) - یوسف، ۲۴.
این اشکال وارد نیست و تقدم جواب لولا بر آن مانعی ندارد، نهایت این است که جواب دیگری برای آن در تقدیر گرفته شود و جواب مقدم مفسر جواب مؤخر خواهد بود.
در کشاف آمده است اگر گفته شود: چگونه پیامبر خدا اهتمام به معصیت نموده است؟ گوییم نفس وی متمایل به آمیزش با زلیخا شد. پیش آمد محیرالعقولی برای او ایجاد شد تا به برهان خدا متوجه شود و از نافرمانی خدا اجتناب ورزد، و اگر آن همّ برای او پیش نمی آمد، ارتقاء مقامی این چنین نمی یافت، چرا که در برابر آن همّ صبر کردن، عظیم تر است و ثواب آن بیشتر.
کشاف سپس تفاسیر دیگر آیه را نپذیرفته است، مثلاً یکی گفته بند لباسش را باز کرد، دیگری گفته صدایی شنید و او را از گناه باز داشت و یوسف به آن اعتنا نکرد، دوباره شنید باز اعتنا نکرد و بار سوم یعقوب مجسم شد در حالی که انگشت اندوه میگزید و با دست به سینه اش زد و مایع شهوت از انگشتش ریخت.
یا اینکه یعقوب فریاد زد چون پرنده ی پردار نباش که وقتی گناه کرد پرهایش ریخت. و یا با کف دستی تنها، بدون بازو و بند دست در میان یوسف و زلیخا حائل شد و بر آن نوشته بود: إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحٰافِظِینَ. یوسف اعتنا نکرد باز نوشته بود وَ لاٰ تَقْرَبُوا الزِّنیٰ إِنَّهُ کٰانَ فٰاحِشَةً وَ سٰاءَ سَبِیلاً، باز اعتنا نکرد. سپس نوشته بود وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَی اللّٰهِ، باز متوجه نشد.
خداوند به جبرائیل فرمود: بنده ما را پیش از اینکه گناهی مرتکب شود، دریاب. جبرائیل نزول کرد و گفت: نام تو در دیوان انبیاء است، کار جاهلان مرتکب میشوی؟
یا عزیز مصر برای او مجسم شد و یا زلیخا از جا برخاست و صورت بت را پوشاند و گفت از این بت شرم سارم. آنگاه یوسف گفت: من از خدایی که میشنود و میبیند و از دل بندگان باخبر است، شرم نکنم! این اقوال همه بی پایه هستند.
اینها را حشویه و جبریه ساخته اند. کسانی که دینشان، خدا و پیامبران و رسولان و مردم موحد را حیران ساخته است. حرف اینان قابل توجه نیست، اگر از یوسف کمترین لغزشی صورت میگرفت، خدا از او در قرآن عیبجویی میکرد، چنانچه از آدم عیبجویی کرده و از توبه او خبر داده است.
تنها آنچه قطعی به نظر میرسد این است که پیش آمدی برای یوسف آمد که او را متوجه کرد. قرآن که حجت سایر کتابهای آسمانی است. حکایت یوسف را کاملاً در سوره ای
خاص آورده است، تا حکایت او مانند عمل زیبای جدش ابراهیم منتشر شود و مردم از وی پیروی کنند و راه عفت بروند. خداوند رسوا کند کسانی که احسن القصص را به شکلی تفسیر کردند که پیامبری را بد نام کنند...
البته شکی در بی گناهی یوسف نیست، اختلاف در «همّ» است، آیا او قصد گناه کرد یا نه؟ بنابراین مذمتی که از کشاف نقل شد صحیح به نظر نمی رسد. بلی برخی اساساً هم گناه را از وی نفی کرده اند و گفته اند مرتکب هیچ مقدمه ای از گناه هم نشد.
فخر رازی نیز در تفسیر آیه نکته ای دارد که خوب است آن را هم اینجا بیاوریم. ایشان میگوید: تمام شاهدان ماجرا، یوسف، زلیخا، عزیز مصر، زنان مصری، شاهدان، پروردگار، شیطان، همگی پاکدامنی یوسف را تأیید کرده اند بنابراین برای هر مسلمانی تردیدی در این باره باقی نمی ماند.
یوسف گفته است هِیَ رٰاوَدَتْنِی عَنْ نَفْسِی [۱]، رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمّٰا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ... [۲]، زلیخا گفته: وَ لَقَدْ رٰاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ، اَلْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رٰاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ [۳]، عزیز مصر گفته: إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ [۴]، زنان مصر گفته اند: اِمْرَأَتُ الْعَزِیزِ تُرٰاوِدُ فَتٰاهٰا عَنْ نَفْسِهِ [۵]، حٰاشَ لِلّٰهِ مٰا عَلِمْنٰا عَلَیْهِ مِنْ سُوءٍ [۶]، شاهدان نیز گفته اند: وَ شَهِدَ شٰاهِدٌ مِنْ أَهْلِهٰا إِنْ کٰانَ قَمِیصُهُ قُدَّ... [۷] خدا نیز گواهی داده است: کَذٰلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشٰاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبٰادِنَا الْمُخْلَصِینَ [۸]، شیطان هم گفته است: فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلاّٰ عِبٰادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ [۹]، با این اعترافات، کسانی که به یوسف افتراء بسته اند یا باید این اعترافات را بپذیرند و یا از شیطان پیروی کنند و اقرار او را به پاکدامنی ابلیس بپذیرند.