درخواست از خداوند جهت حلّ تمام مشکلات قوله علیه السلام: وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ [۳] . قادر: از قدرت باشد که معنای او در خلق ذی حیات مختار، این است که « إن شاء فعل و إن لم یشأ لم یفعل »، تا خارج شود از تعریف افعال و آثار طبایع بسیطه و ادویه جات نباتیه و معدنیه که از روی قدرت و اختیار نیست، بلکه از روی طبع و تسخیر است. و معنای قدرت در خالق، آن اخراج کلیه عالم وجود است به معنای ما سوی اللّه از موجودات جبروتیه و ملکوتیه و ناسوتیه ازلیس محض به أیس محض دفعةً واحدةً سرمدیةً. و چون انقطاع فیض بر حقّ جایز نیست کما قیل: « یا دائم الفضل [۴] علی البریة یا باسط الیدین بالعطیة » [۵] لهذا شاء و فعل، ولی « وجوب بالاختیار لاینافی الاختیار » [۶]، و چه قادر به معنی مقدر باشد، کما قال تعالی: « فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ ». [۱] اما معنی أوّل أنسب بما نحن فیه است یعنی توئی قادر و توانا بر ظاهر نمودن چیزهائی که من آرزو دارم به آنها، چنان که تو توانائی بر دفع و رفع آن شدایدی که به امر نافذ تو واقع شده‌ام در او، پس اجابت نموده بجا بیاور نسبت به من آن را، اگرچه من از باب لیاقت و به حسب وجود نفسی و اطاعت طاغوت نفس که امّاره بالسوء است « إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّی [۲] »، یعنی: مگر آن زمانی را که رحم خدا شامل حال عباد شود. پس من بذاته و به اقتضای اعمال مستحقّ نیستم، مگر تفضّلاً ؛ لذا ورد: « الهی عاملنا بفضلک و لاتعاملنا بعدلک » [۳] یا کریم. از این باب معصوم عرض می‌نماید: « فافعل بی ذلک و إن لم استوجبه منک »، یعنی: آرزوی مرا از خیرات عطا نموده[ای] تفضّلاً، و رفع مکاره را بنما تکرّماً، هر چند من به حسب اعمال مستوجب نیستم از تو، کما ورد فی دعاء آخر: « و افعل [۴] بی ما أنت أهله، و لاتفعل بی ما أنا أهله ---------- [۳]: ۳ - اصل: + یا ذاالعرش العظیم. [۴]: ۱ - اصل: الجود. [۵]: ۲ - مصباح الکفعمی، ص ۶۴۷. [۶]: ۳ - بسنجید: القبسات، ص ۴۷۲ ؛ تلخیص المحصّل، ص ۲۷۵. [۱]: ۴ - سوره مبارکه مرسلات، آیه ۲۳. [۲]: ۵ - سوره مبارکه یوسف، آیه ۵۳. [۳]: ۶ - بسنجید: شرح اصول الکافی، ج ۱۰، ص ۲۱۴ ؛ نورالبراهین، ج ۱، ص ۳۹. [۴]: ۷ - اصل: فافعل. .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357