در پشت پنجرة نقره
نقره برداشتم به او دادم قبول نميكرد، اصرار كردم و او پذيرفت بعد از آن چند مرتبه همديگر را ملاقات كرديم و او چيزي نگفت تا يكمرتبه به من گفت اي رفيق ميداني قضية آن روز كه به من پول دادي چه بود گفتم مگر قضيهاي بود؟ گفت بلي آن روز من آن قدر دلتنگ بودم كه از پريشاني خود به خدمت امام رضا (ع) عرض كردم اي آقاي من به من نظر مرحمتي فرما خودت ميداني من چندمرتبه پول در ضريحت ريختم اكنون اگر مرحمتي نميكني آن پولها را
به من عنايت فرما وقتي شما آن وجه را به من دادي و من حساب كردم متوجه شدم كه آن وجه همان وجهي بود كه من به ضريح ريخته بودم.
(كرامات رضويه ج ۱ ص ۱۸۷).
در عزاى هشتمين ستاره ولايت و امامت
مقتول سمّ اشقيا آه و واويلا
شد قبله هشتم رضا آه و واويلا
چو خواست بيرون از وطن، آيد آن سرور
ز فرقتش بر سر زنان، آل پيغمبر
يك جا تقىّ از هجر او با دو چشم تر
معصومه اش بود از فقا آه و واويلا
يك سو همه شيون كنان، آل اطهارش
از يك طرف بر سر زنان، خواهر زارش
پروانه سان جمع آمدند، بهر ديدارش
برگرد آن بدر الدّجى آه و واويلا
گفتا يكايك آن جناب با همه حضّار
از كينه ديرينه چرخ كج رفتار
مشكل ديگر از اين سفر آيم، اى برادر
گردم به هجران مبتلا آه و واويلا
اهل حرم از اين سخن، مضطرّ و نالان
گفتند با شاه حجاز، با چشم گريان
ما را نمودى مبتلا بر درد هجران
اى سبط ختم الا نبياء آه و واويلا
بعد از وداع اهل بيت آن شه با فرّ
رو كرد بر سوى سفر، آن اَلَم پرور
آمد به طوس آن شهريار، با غمى بيمر
مقتول شد آن مقتدا آه و واويلا
وارد چو اندر طوس شد، سرّ سبحانى
كردند استقبال شاه، عالى و دانى
در مجلس مأ مون بشد، نور يزدانى
با كثرت بى منتها، آه و واويلا
مأ مون شوم مرتدّ كافر غدّار
كردش وليعهد آن
زمان آن ستم كردار
نگذشت از آن چندى، كه آن ظالم مكّار
مسموم كردش از جفا آه و واويلا (۵۷)
به انتظار جوادم، به در نگاه من است
همان جواد، كه اميد صبحگاه من است
تقىّ بيا كه ز هجرت، دل پدر خون شد
بيا كه سينه سوزان من، گواه من است
پسر ز زهر جفا، پاره پاره شد جگرم
ببين كه تيره جهانى ز دود، آه من است
غريب و بى كس و بى ياور و پناهم من
اگر چه ياور درماندگان، پناه من است
بدان اميد كه رو آورم، به سوى وطن
دو چشم خواهر من دوخته، به راه من است
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357