دوستی عارفی گوید: برادرت آن کسی است که دیدنش پیش از شنیدن سخنانش تو را به یاد خدا اندازد. از بخت بد است بی سرانجامی من و از سستی طالع است ناکامی من هر چند بحال خویشتن می‌نگرم جمع آمده اسباب پریشانی من دیگری گفته فصاد به قصد آنکه بردارد خون شد تیز که نیشتر زند بر مجنون مجنون بگریست گفت از آن می‌ترسم کاید بدل خون غم لیلی بیرون حال عارف به عارفی گفتند: حال تو چگونه است؟ گفت: آنچه نمی خواهم می‌یابم و آنچه می‌خواهم نمی یابم. مردار شب ابن مسعود می‌گوید: مردار شب و قطرب روز (حیوانی که هر روز در راه است) نباشید. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357