و در مقام امامت و خلافت می‌توانم بگویم بقدری که دعاگو کتب مهمّۀ علماء جماعت را مطالعه نمودم در این باب بکتب علماء شیعه دقت زیادی ننمودم. زیرا دلائلی که در کتب علماء شیعه بر اثبات امامت آمده در کتب اکابر علماء جماعت بنحو أتم و أکمل موجود است. منتها شما آقایان آن دلائل را از آیات و اخبار سطحی مطالعه می‌کنید ولی ما عمیقانه می‌نگریم علماء شما تبعا للأسلاف برای هر آیه و خبر که نص صریح است بر اثبات خلافت مولانا امیر المؤمنین علیه السّلام تأویلات مضحکه نموده و حمل بر غیر معنای حقیقی می‌نمایند. و حال آنکه هر فردی دقیقانه و عمیقانه کتب اکابر علماء جماعت را مطالعه نماید بی اختیار مانند ما خواهد گفت اشهد انّ علیّا ولیّ اللّه و خلیفة رسوله و حجّته علی خلقه. ثالثا فرمودید خوبست پیروی از گفتار مورخین نمائیم ابی بکر و عمر و عثمان را مقدم بر علی علیه السّلام بشمار آریم این عمل روی قواعد عقل و نقل غیر ممکن است. برای آنکه فرق انسان از حیوان بقوۀ عقل و علم و فکر است کورکورانه نمی تواند مقلّد اسلاف گردد. مثلا اگر فقیهی بمیرد یک عده بازیگر جمع شوند یک فرد عامی محض یا مسئله گوئی را بجای آن فقیه بنام فقاهت معرفی نمایند آیا بر مردم است تقلید از آن عامی فقیه نما یا مسئله گو بنمایند مخصوصا اگر در مقام تحقیق و امتحان معلوم گردد که آن مسندنشین فقاهت از علم فقاهت بهره ای ندارد قطعا بحکم عقل و نقل تبعیت و تقلید از او حرام است چه آنکه با بودن عالم حق تقدم بر جاهل جائز نیست. پس وقتی روی قواعد و منقولات اکابر علماء خودتان حق علمی علی علیه السّلام علاوه بر نصوص وارده ثابت شد حق تقدم در امر خلافت برای آن حضرت محفوظ و مورد قبول عقل و نقل می‌باشد. و انحراف از آن حضرت که باب علم رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بوده است عقلا و نقلا مذموم می‌باشد.