عالم ذر در کافی از امام صادق علیه السلام حدیثی طولانی نقل شده است که در آن آمده است: وقتی ذریّه آدم از پشت او خارج شد تا از او میثاق گرفته شود، آدم به ذریه اش نگریست و آنان ذر بودند و آسمان را پر کرده بودند. در حدیث دیگر آمده است: ابوبصیر پرسید چگونه آنان پاسخ دادند در حالی که ذر بودند، امام فرمود: خداوند قدرتی در آنها قرار داده بود که وقتی از آنها سؤال کرد، جواب دهند. مولوی آهویی را کرد صیادی شکار اندر آخور کردش آن بی زینهار در میان آخور پر از خران حبس آهو کرد چون استمگران آهو از وحشت به هر سو می‌گریخت او به پیش آن خران شب کاه ریخت از مجاعت و اشتها هر گاو و خر کاه می‌خوردند همچو نیشکر گاه آهو می‌رمید از سو بسو گه زدود و گرد گه می‌تافت رو هر که را با ضد وی بگماشتند آن عقوبت را چو مرگ انگاشتند زین بدن اندر عذابی سر بسر مرغ روحت بسته با حبس دگر روح باز است و طبایع زاغها دارد از زاغان تن او داغها او بمانده در میانشان خوار و زار همچو بوبکری میان سبزوار حد ندارد این سخن و آهوی ما می گریزد اندر آخور جابجا آن خرک از طعمه و از خوردن بماند پس برسم دعوت آهو را بخواند سر بجنبانید سیرم ای فلان اشتهایم نیست هستم ناتوان گفت می‌دانم که نازی می‌کنی یا زناموس احترازی می‌کنی گفت آهو با خر این طعمه ی تواست زانکه اجزای تو زین زنده ی تواست من الیف مرغزاری بوده‌ام در ظلال و روضه‌ها آسوده‌ام گر قضا انداخت ما را در عذاب کی رود آن خوی و طبع مستطاب گر گدا گشتم گدا رو کی شوم گر لباسم کهنه گردد من نَوَم گفت خر آری همی زن لاف لاف در غریبی خوش بود گفتن گزاف گفت نافم بس گواهی می‌دهد منتی بر عود و عنبر می‌نهد لیک آن را بشنود صاحب مشام بر خر سرگین پرست آمد حرام بهر این گفت آن نبی مستجیب انما الاسلام فی الدنیا غریب زانکه خویشانش همه از وی رمند گر چه یارانش ملایک همدمند پنج وقت آمد نماز رهنمون عاشقان هم فی صلوة دائمون نی به پنج آرام گیرد آن خمار که در آن سرهاست نه با صد هزار نیست زر غبا میان عاشقان سخت مستسقی است جان عاشقان ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357