هيجده اندرز مهم ج-۱۲
شرح و تفسير
هيجده اندرز مهم
از آنچه درباره سند اين کلمات حکمت آميز آورده ايم استفاده مى شود آنچه مرحوم سيّد رضى در اينجا آورده به صورت پراکنده در خطبه يا خطبه هايى بوده است در حالى که از روايات کافى و آنچه در کتاب تمام نهج البلاغه آمده بر مى آيد که اينها در کنار هم بوده است; ولى در هر صورت به نظر مى رسد اينها مواعظ مختلفى و هر يک درباره موضوع جداگانه اى است و جمع آنها در يک عبارت دليل بر آن نيست که همه پيوند نزديک با يکديگر دارند.
در هر حال نمى توان انکار کرد که هر جمله اى از اين جمله هاى هيجده گانه در عبارت کوتاهى درس بزرگى درباره زندگى سعادت بخش به ما مى دهد و سزاوار است انسان بارها و بارها در طول زندگى بر آنها مرور کند و پيام آنها را با گوش جان بشنود.
ازاين رو ما هر يک را جداگانه با شرح کوتاهى براى پى بردن به عمق کلام امام(عليه السلام)همراه سازيم.
نخست مى فرمايد: «هيچ مال و سرمايه اى پردرآمد تر از عقل نيست»; (لاَ مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ).
«أعْوَد» يعنى پردرآمدتر و نافع تر.
مى دانيم امتياز انسان بر حيوانات در عقل است که مى تواند سرمايه هاى معنوى و مادى را به سوى او سوق دهد. چه بسيارند کسانى که ثروت هنگفتى از پدر به آنها رسيده و بر اثر ضعف عقل در مدت کوتاهى آن را دست داده اند و در مقابل، کسانى که زندگى مادى خود را از صفر شروع کرده اند; اما بر اثر عقل و درايت پس از مدت کوتاهى سرمايه فراوانى از طريق حلال گردآورى نموده اند. در مورد سرمايه علم و دانش و اخلاق نيز چنين است.
امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «لَيْسَ بَيْنَ الاْيمانِ وَالْکُفْرِ إلاّ قِلَّةُ الْعَقْلِ قيلَ وَکَيْفَ ذاکَ يَابْنَ رَسُولِ اللّهِ؟ قالَ إنَّ الْعَبْدَ يَرْفَعُ رَغْبَتَهُ إلى مَخْلُوق فَلَوْ أخْلَصَ نيَّتَهُ لِلّهِ لاَتاهُ الَّذى يُريدُ فى أسْرَعَ مِنْ ذلِکَ; فاصله ميان ايمان و کفر همان کم عقلى است. عرض کردند: اى فرزند رسول خدا(صلى الله عليه وآله) اين امر چگونه است؟ فرمود: گاهى انسان خواسته خود را از مخلوقى مى طلبد در حالى که اگر نيتش براى خدا خالص بود همان خواسته در مدتى کوتاه تر به سراغش مى آمد».(1)
در دومين گفتار حکيمانه مى فرمايد: «هيچ تنهايى وحشتناک تر از عُجب و خودبينى نيست»; (وَلاَ وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ).
چرا که از يک سو مردم از افراد خودبين و خودخواه متنفرند و از آنها فاصله مى گيرند و از سوى ديگر افراد خودبين مردم را در حد لياقت دوستى خود نمى بينند و برترى خيالى و وهمى، آنها را از مردم جدا مى سازد و به اين ترتيب گرفتار تنهايى وحشتناکى مى شوند.
از اين رو در حديثى که در کتاب شريف کافى از امام صادق(عليه السلام) آمده مى خوانيم: «مَنْ دَخَلَهُ الْعُجْبُ هَلَکَ; کسى که گرفتار خودبينى شود هلاک مى شود».
در سومين نکته مى فرمايد: «هيچ عقلى همچون عاقبت انديشى نيست»; (وَلاَ عَقْلَ کَالتَّدْبِيرِ).
منظور از عقل همان قوه ادراک است که انسان به وسيله آن کارهاى دنيا و آخرت خويش را نظام مى بخشد و به يقين، نتيجه هر کارى در پايان آن روشن مى شود; آنها که در فکر عاقبت کارها و نتيجه نهايى آن هستند، به يقين از همه عاقل ترند.
در حديثى مى خوانيم که شخصى نزد پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) تقاضاى اندرزى کرد. حضرت فرمود: اگر بگويم عمل خواهى کرد؟ عرض کرد: آرى! اين سخن ميان او و پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) سه بار تکرار شد و در پايان، پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله)فرمود: «إنّى أوصيکَ إذا أنْتَ هَمَمْتَ بِأمْر فَتَدَبَّرْ عاقِبَتَهُ فَإنْ يَکُ رُشْداً فَامْضِهِ وَإنْ يَکُ غَيّاً فَانْتَهِ عَنْهُ; من به تو توصيه مى کنم هنگامى که تصميم گرفتى کارى را انجام دهى در عاقبت آن بينديش. اگر عاقبت نيکى دارد به دنبال آن کار برو و اگر گمراهى و ضلالت است از آن صرف نظر کن».(2)
در چهارمين نکته مى فرمايد: «هيچ شخصيت و بزرگوارى همچون تقوا نيست»; (وَلاَ کَرَمَ کَالتَّقْوَى).
اين سخن برگرفته از قرآن مجيد است که مى فرمايد: «(إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ); گرامى ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست».
شخص با تقوا نه تنها نزد خداوند که نزد خلق خدا نيز گرامى و باشخصيت است، زيرا از انجام کارهاى زشتى که شخصيت انسان را در هم مى شکند خوددارى مى کند.
امير مؤمنان(عليه السلام) فرمود: «مِفْتاحُ الْکَرَمِ التَّقْوى; پرهيزگارى کليد شخصيت است».(3)
در پنجمين نکته مى فرمايد: «هيچ همنشينى همچون حسن خلق نيست»; (وَلاَ قَرِينَ کَحُسْنِ الْخُلُقِ).
زيرا حسن خلق جاذبه عجيبى دارد که همه را به سوى خود جلب و جذب مى کند. انسان هاى بداخلاق، از داشتن دوستان صميمى محرومند در حالى که افراد خوش برخورد وصاحب حُسن خلق همه افراد به دوستى آنها افتخار مى کنند.
در حديثى از پيغمبر اکرم(صلى الله