آشکارا مذمت و نکوهش مى کند در حالى که از نظر شرع اسلام چنين کارى مناسب به نظر نمى رسد.
پاسخ اين سؤال روشن است. اولاً اين گونه حکم هاى عام ناظر به عموم نيست، بلکه ناظر به غالب افراد است. مثلاً وقتى مى گوييم: جوانان جسور و سرکش اند مفهومش اين نيست که همه بدون استثنا چنين اند و يا اين سخن که پيران پخته و پرتجربه اند دليل وجود اين صفت در تمام افراد کهن سال نيست.
ثانياً ابراز صفات مخفى و پنهان اشکال دارد اما صفات آشکار که افراد نمونه هاى آن را در اين قبايل آشکارا ديده بودند، بيان آن بى اشکال است; مثلا در طايفه بنى عبد شمس چهره هايى همچون «ابو سفيان» و فرزندانش و همچون همسر آلوده و زشت کارش «هند» را مى ديدند.
سؤال ديگر اينکه در عصر جاهليت، عرب به افراد قبيله خود افتخار مى کردند و حتى کثرت جمعيت خود را به رخ ديگرى مى کشيدند; ولى با ظهور اسلام اين تفاخر به انساب جاهلى از ميان رفت. چگونه امير مؤمنان على(عليه السلام) در اينجا ويژگى هاى قبايل قريش و برترى بنى هاشم را بيان مى کند؟
پاسخ آن است که عرب جاهلى بر ارزش هاى اخلاقى تکيه نمى کرد، بلکه روى تعداد و کثرت و پاره اى از صفات زشت مانند غارت گر بودن تکيه داشت و اصولاً دفاع از قبيله، دفاعى بى چون و چرا و بى قيد و شرط و تعصب آميز
بود نه براى ارزش هاى اخلاقى آنها. امام(عليه السلام) نيز در اينجا تکيه بر ويژگى هاى اخلاقى مى کند.
* * *
بارالها! تو را سپاس مى گوييم که توفيق رحمت فرمودى دوازدهمين جلد شرح نهج البلاغه مولاى متقيان اميرمؤمنان على(عليه السلام) را مقارن ايام غدير به پايان رسانديم و از غدير پرفيض کلمات حکيمانه آن حضرت خود و ديگران را سيراب کرديم.
خداوندا! توفيق عمل به اين سخنان نورانى را نيز مرحمت فرما و عنايت خود را کامل بگردان. آمين يا رب العالمين
پايان جلد دوازدهم
ذى الحجة 1430 مطابق آذر ماه 1388
(1). مدثر، آيه 11 و 12.
(2). دخان، آيه 49.