.......:
راوی : سرهنگ پاسدار خلبان غلام رضا قاسمی
روز یکشنبه پنجم اسفند ماه ۱۳۸۰ پس از انجام تمامی اقدامات فنی و بازدیدها ، با پرواز شماره ۳۲۰ توسط یک فروند هواپیمای ایلیوشن ۷۶ و با ۲۳۰ زائر از مشهد مقدس به سمت تهران پرواز کردیم .
با آخرین نگاهها ، خیل سلامها و ارادتها از پشت پنجره های کوچک هواپیما ، نثار گنبد طلایی امام رضا ع می شد .
حدود پنج دقیقه پس از پرواز ، تمامی کنترل ها ، از سوی کمک خلبان ، مسئول برق و سایر گروه پروازی انجام و صحت تمامی سیستم ها تأیید شد . در حدود هشتاد کیلومتری فرودگاه در ارتفاع ۲۶ هزار پایی که وظیفه ما اعلام وضعیت به برج مراقبت بود ، ناگهان وضعیت از سیستم خلبان خودکار خارج شد و هواپیما به سمت راست شروع به چرخش کرد .
سیستم کنترل اعلام کرد که موتور چهار را کنترل کنید . بلافاصله بعد از کنترل ، مهندس پرواز اعلام کرد موتور چهار آتش گرفته است
و با آرامش کامل به گروه پرواز اعلام کرده ، وظیفه خود را به دقت انجام دهند و به برج مراقبت و کابین مسافران اعلام کنند که به دلیل مشکل پیش آمده به فرودگاه مشهد باز می گردیم .
حين تلاش مهند س پرواز برای خاموش کردن آتش ، کمک خلبان اعلام کرد که آتش به بال راست هواپیما سرایت کرده است باز هم با آرامش از آنان خواستم ، به دقت به وظیفه شان عمل کنند تا حدی هم موفق شدند . اما لحظاتی بعد کمک خلبان اعلام کرد که موتور چهار ، با تغییر شکل همراه شده است که در این لحظه ناگهان ، هواپیما با صدایی مهیب و تکانی سخت به سمت راست به گردش در آمد و موتور از هواپیما جدا شده و به زمین افتاد . اینجا دیگر همه مسافران ، نہایت خطر را احساس کرده بودند. دست ها به تضرع و فریادها به التماس بلند بود ، قلب ها به تپش نگاه ها به ضامن آهو و پناهگاه بی پناهان بود . حد استغاثه مسافران به حضرت ثامن الحجج علیه السلام، به اندازه سختی لحظات بین مرگ و زندگی بود که در فضای مابین آسمان و زمین که از همه هیچ قدرت مادی کاری بر نمی آید ، تنها امید همه ما بود و ما به پشتوانه این که زائران ایشان را به مقصد می رساندیم و
توان کار و تفکر داشتیم . با گذشت حدود ۲۰ دقیقه ، که به اندازه سال ها به طول انجامیده به فضای مشهد نزدیک شده بودیم و فردی که در برج مراقبت با ما ارتباط برقرار کرده بود ، اعلام کرد که شعله های آتش روی بال راست هواپیما مشاهده می شود .
اما ایشان ، عمدا سکوت می کرد شاید به دلیل وضعیت ما که نیاز مندی آرامش بودیم و شاید هم این که احساس می کرد هیچ کاری از هیچ کس بر نمی آید . ناگهان اتفاق عجیبی افتاد ، ما به توده ای از ابر و شرایطی کاملا یخبندان ، برخورد کردیم . به عنایت حضرت رضا ع این ابتکار در ذهنم نقش بست که به مهندس پرواز اعلام کنم ، برخلاف همیشه از روشن کردن سیستم ضديخ خودداری کند . این توده عظیم ابر و شرایط يخبندان که ما را در خود گرفت ، بدون شک عنایت حضرت ثامن الحجج ع بود و آتش را مهار کرد . همین که از آن خارج شدیم پرتوهای طلایی گنبد مطهر حضرت را مشاهده کردیم به فرودگاه رسیده بودیم ، در آن لحظه به هیچ چیز نمی اندیشیدم و با تمام وجود به ایشان عرض کردم : ای عزیز ، ای بزرگ مرد ، این ها زائران شما هستند ، به من کمک کنید تا آنها را سالم به
زمین برسانم .
هرچند ، پس از آن دوباره آتش اوج گرفته بود ، اما با عنایت حضرت ، هواپیمایی که حداکثر شش دقیقه در برابر آتش مقاومت می کند بیش از ۲۰ دقیقه با کوهی از آتش و بنزین در کنار هم پرواز کرد ، موتور دیگر آن منفجر شد ، چرخ آن هنگام فرود ترکید و تعادل آن از بین رفت و ۱۶ دقیقه دیگر هم در روی زمین ، آتش سوخت اما باز هم در نهایت در میان بهت همه چشمان نظاره گر ، و از لابلای همه ی دستهای ملتمس به سمت آسمان و در میان آتش و دود و آتش نشان و آمبولانس و غیره و غیره ، همه مسافران و کادر پرواز از آن سالم خارج شدند .
جالب است که قبل از انقلاب ، نمونه ای از همین هواپیما قبل از پرواز در روی زمین آتش گرفت و خلبان آمریکایی و همه ۹۹ مسافر و کادر پروازی آن ، زنده زنده در آتش سوختند . اگر تمامی متخصصان صنعت هوانوردی هم این حادثه را بررسی کنند ، نجات جان همه مسافران و کادر پروازی را جز عنایت امام رضا ع نخواهند یافت *
منبع : مصاحبه خبرنگار روزنامه قدس
https://eitaa.com/zandahlm1357