شرح و تفسير ابزار رياست امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه كه به صورت ضرب‌المثلى مشهور شده اشاره به يكى از مهم‌ترين ويژگى‌هايى كه براى رياست لازم است كرده مى‌فرمايد: «وسيلۀ رياست، سعۀ صدر (و تحمل بسيار) است»؛ (آلَةُ‌ الرِّيَاسَةِ‌ سَعَةُ‌ الصَّدْرِ) . ناگفته پيداست كسى كه به مقام رياست مى‌رسد خواه رياست معنوى باشد يا مادى اولا با مخالفت‌هايى از سوى رقيبان روبرو مى‌شود و از سويى ديگر انتظارات و توقعات بسيار از سوى مردم در برابر او آشكار مى‌گردد و براى انجام امور خود نياز به همراهان و مشاورانى دارد كه گاه از آنها خطاها و گاه خيانت‌هايى سر مى‌زند. اضافه بر همۀ اينها گاه مشكلاتى ناخواسته و غير منتظرانه براى حوزۀ رياست او به وجود مى‌آيد. در برابر اين امور اگر داراى سعۀ صدر و تحمل بسيار و بردبارى توأم با تدبير و خونسردى همراه با شجاعت نباشد ادامۀ كار براى او بسيار مشكل خواهد شد. به همين دليل مولا در ميان تمام ويژگى‌هايى كه يك رئيس بايد داشته باشد روى سعۀ صدر انگشت گذاشته مى‌فرمايد:«وسيلۀ رياست سعۀ صدر است». نمونۀ كامل آن را در زندگى پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله مى‌توان ديد و يكى از روشن‌ترين مصاديق آن داستان فتح مكه است كه بعد از پيروزى بر بت‌پرستان مكه انواع جنايت‌ها را دربارۀ خود پيغمبر صلى الله عليه و آله و خاندان و دوستان او روا داشته بودند و از هيچ تلاش و كوششى براى نابودى آنها فروگذار نكرده بودند. در آن روز تاريخى كه آتش انتقام در درون بسيارى از صحابۀ پيامبر زبانه مى‌كشيد، آن حضرت فرمان عفو عمومى صادر و همه را آزاد كرد و فرمود: امروز روز رحمت است نه روز انتقام. نيز بارها اتفاق افتاد كه افرادى با خشونت زياد با پيامبر صلى الله عليه و آله روبرو شدند به‌گونه‌اى كه بعضى از اصحاب انتظار داشتند پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمان قتل آنها را صادر كند. آن حضرت با محبت و عطوفت آن مخالفان لجوج و عنود را آرام ساخت. در زندگى امير مؤمنان على عليه السلام و ائمۀ معصومين نيز اين صحنه‌هاى فراوان ديده مى‌شود؛ محبتى كه على عليه السلام دربارۀ قاتل خود در واپسين ساعات عمرش ابراز كرد همه جا معروف است. علامۀ مجلسى رحمه الله در بحار الانوار دربارۀ گفت‌وگوهاى اميرمؤمنان على عليه السلام با خوارج چنين نقل مى‌كند كه روزى يكى از خوارج وارد مسجد شد در حالى كه ياران على عليه السلام در اطراف او بودند فرياد زد: «لا حُكْمَ‌ إلّا لِلّهِ‌ وَ لَوْ كَرِهَ‌ الْمُشْرِكُونَ‌؛ حكم فقط‍‌ براى خداست، هرچند مشركان كراهت داشته باشند.(اشاره به اين‌كه چون شما مسئلۀ حكميت بشر را پذيرفته‌ايد در راه شرك گام گذاشته‌ايد)» مردم رو به سوى او كردند. او دوباره فرياد زد: «لا حُكْمَ‌ إلّا لِلّهِ‌ وَ لَوْ كَرِهَ‌ الْمُتَلَفِّتُونَ‌ ؛حكم مخصوص خداست هرچند كسانى كه به سوى من نگاه مى‌كنند كراهت داشته باشند». على عليه السلام سر مباركش را بلند و متوجه او شد. او بار سوم فرياد زد: «لا حُكْمَ‌ إلّا لِلّهِ‌ وَ لَوْ كَرِهَ‌ أبُو الْحَسَنُ‌ ؛حكم مخصوص خداست، هرچند على كراهت داشته باشد». امام عليه السلام با خونسردى در جواب او فرمود: «إنَّ‌ أبَا الْحَسَنِ‌ لا يَكْرَهُ‌ أنْ‌ يَكُونَ‌ الْحُكْمُ‌ لِلّهِ‌ ؛على هرگز كراهت ندارد كه حكم مخصوص خدا باشد». سپس اضافه فرمود: «حُكْمُ‌ اللّهِ‌ أنْتَظِرُ فيكُمْ‌ ؛من منتظر حكم خدا دربارۀ شما هستم». ١اين نكته در اينجا شايان توجه است كه گاه مسئلۀ سعۀ صدر با مسامحه و سهل‌انگارى اشتباه مى‌شود در حالى كه هر كدام جايگاه خاص خود را دارد؛ سعۀ صدر آن است كه براى انجام مديريت صحيح گاه انسان لازم است موضوعاتى را نديده بگيرد و خويشتن‌دارى نشان دهد و در مقام سختگيرى بر نيايد و به خطاكار فرصت دهد تا خويشتن را اصلاح كند. ولى مسامحه و سهل‌انگارى اين است كه انسان مديريت صحيح را رها كند و در برابر حوادث و اشخاص خطاكار سستى و بى‌تدبيرى نشان دهد، بنابراين سعۀ صدر به مديريت صحيح باز مى‌گردد و مسامحه به ترك مديريت صحيح و تفاوت اين دو آشكار است. دانست بهترين اعمال، دوستى براى خدا و دشمنى براى خداست