.......:
بارالها! من در اين سخن، مقصدي جز ابلاغ پيام تو و انجام تكليفي كه بر دوش خود احساس ميكنم، ندارم. پروردگارا! سوز سخن حق را در اين كلام بگنجان و آن را به گوش و دل مؤمنان و همه ي حق طلبان جهان برسان. همان اخلاص و صفا را كه در سخن عبد صالح تو و امام و قائد ما موج ميزد، بدان بياميز وآن را به قبول حَسَن، مقبول فرما... ؛ آمين ربّ العالمين. بار ديگر روزهاي حج فرا ميرسد و صلاي ابراهيمي و «اذّن في النّاس بالحج» (۲)، فطرت مسلمانان پاكنهاد را به اجابت ميخواند وفراق خانه ي خدا، دل مشتاقان را آكنده از درد و رنج ميسازد. دست ظلم و عدوانِ بيرون آمده از آستين حكام حجاز، بدين اكتفا نكرده كه صدها زاير خانه ي خدا را در حريم امن الهي به خاك و خون كشيده و هزاران كبوتر خونين بال حرم را فقط به جرم برائت از مشركين و اعلام نفرت از امريكا و اسرائيل
و دعوت مسلمين به وحدت و برادري، تار و مار نمايد؛ بلكه براي انتقام از ملتي كه در همه ي صحنهها بر قواي استكبار جهاني تاخته و خواب راحت را از چشم غارتگران و زورگويان جهان ربوده است، و براي زدودن اثر چند سال حج همراه با برائت، كه به بركت حضور فرزندان انقلاب و مجاهدان راه قرآن و اسلام، فضاي حرمين شريفين و عرفات و مشعر و مني را از نداي توحيد خالص و نفي آلهه ي زور و زر آكنده بود، راه خانه ي خدا و مأمن خلق را به روي آنان بسته و زبانها و قلمهاي اجير و مزدور را به كمك رسانههاي صهيونيستي و امريكايي برضد آنان به كار انداخته است. اين دومين موسم حجي است كه در آن ملت ايران - اين فدايي ترين فرزندان اسلام - از طواف بر گرد خانه ي محبوب مصدود شده اند. دولت سعودي با دستاويزكردن بهانههاي پوچ، امسال نيز همچون سال قبل، به «صدّ عن سبيل اللَّه» پرداخت و خود را مصداق اين آيه ي شريفه ساخت: «انّ الّذين كفروا و يصدّون عن سبيل اللَّه والمسجدالحرام الّذي جعلناه للنّاس سواء العاكف فيه والباد» (۳). حافظه ي تاريخ ما اين دشمنيها را فراموش نخواهد كرد. اكنون كه ملت ايران همزمان با سالگرد فاجعه ي خونين مكه، به مصيبت بزرگ فقدان قائد اكبر و منادي وحدت مسلمين و برافرازنده ي پرچم اسلام و قرآن، بنده ي صالح خدا و ناصح دلسوز امت و فرزند خلف پيغمبر - خميني كبير مبتلا شده است، جا دارد كه حجاج بيت اللَّه از هر كشور و ملت، طنين نداي توحيد و وحدت را كه همه ساله از آن حنجره ي ابراهيمي برمي آمد و فضاي خانه ي خدا وسپس
فضاي جهان اسلام را پُر ميكرد و بتهاي قدرت و مكنت را به لرزه درمي آورد، به گوش جان بشنوند و به دعوت او كه حرف دل ميليونها مسلمان تحقيرشده و ستم زده به وسيله ي حكام وابسته و مستكبر بود، پاسخ گويند. آري، اگرچه يوسف عزيز امت اسلام اكنون در ميان ما نيست و جاي او كه همه ساله در وجود يكايك حاجيان دلباخته و سرازپانشناخته ي ايراني تجلي ميكرد، خالي است، ولي هم اكنون نيز او را در هر دل ذاكر و عارف و در هر جان پُرشور و در هر زبان حقگو و در وجود هر مسلمان غيور و دلسوخته و در هرجا كه در آن، سخن از عزت اسلام و وحدت مسلمين و برائت از مشركين و نفرت از «انداد اللَّه» و اصنام جاهليت هست، ميتوان يافت. او زنده است، تا اسلام ناب محمّدي زنده است؛ و او زنده است، تا پرچم عظمت اسلام و وحدت مسلمين و نفرت از ظالمين برافراشته است. هنوز نداي ملكوتي او كه ميگفت: «حاشا كه خلوص عشق موحدين، جز به ظهور كامل نفرت از مشركين و منافقين ميسر شود»، در فضاي مكه طنين افكن است، و درس فراموش نشدني او كه ميگفت:
ادامه دارد.....
https://eitaa.com/zandahlm1357