.......: يعني: غرب پُر مدعا تا ۱۲۶ سال پيش هنوز مالكيت زن را محترم نمي شمرد، در حالي كه اسلام ۱۴۰۰ سال پيش مالكيت خانم‌ها را با همه قدرت تثبيت كرد! اين قانون كه در واقع حيله اي براي هيجاني كردن خانم‌ها و استفاده از نيروي كار آنان بود موجب شد كه خانم‌ها بندگي و جان كندن در مغازه و كارخانه را بر آرامش خانه ترجيح دهند! گويا بيرون رفتن زن از خانه و پيدا كردن كار در كارخانه به او آبرو و اعتبار مي‌بخشيد! او نخستين مزد خود را با همان غرور و خوشحالي گرفت كه پسران فراري از مدرسه مي‌خواهند با يك كار صنعتي و سيگار روز تعطيل، مردي خود را ثابت كنند! زن اين بردگي جديد و لوكس را با وجد و شادي پذيرفت ؛ شادي كسي كه سرانجام كاري پيدا كرده و خود را به نحوي سرگرم ساخته است! چون خانه خالي شد، مردان و زنان آن را ترك گفتند و روي به آن خانه‌هاي زنبوري كه آپارتمانش مي‌نامند نهادند! تمام روز و عصر خود را در غوغا و جنجال كوچه و خيابان گذراندند! رسم و عادتي كه از ده هزار سال بر جاي مانده بود در يك نسل از ميان رفت! دانشمندان علوم اجتماعي و روان شناسان اجتماعي به ما ياد داده بودند كه تغيير عادات و رسوم و اخلاق تدريجي و نامحسوس است ؛ اما يكي از بزرگ ترين تغييرات در تاريخ تمدن بشر در روزگار ما و جلو چشم ما در فاصله كودكي و بلوغ يك انسان اتفاق افتاد! نويسندگان، خطبا و سياست مداران مردم را برحذر مي‌داشتندكه مبادا سوسياليست‌ها خانه را ويران كنند، اما در برابر چشمشان انقلاب صنعتي خانه براندازي كرد! كودكاني كه در مزارع مايه شادي و كمك بودند در شهرهاي پرجمعيت و آپارتمان‌هاي تنگ، افزون بر اين كه گران تمام مي‌شوند، جلو دست و پا را هم مي‌گيرند! ماشين‌ها كارخانه‌ها را آوردند، كارخانه‌ها شهرهاي جديدي ساختند، شهرها دموكراسي، سوسياليسم و منع آبستني را آوردند! هيچ كس چنين نمي خواست، اندرز علماي دين و بزرگان نيز نمي توانست جلو اين جريان را بگيرد ؛ بايستي تاريخ صد سال اخير اروپا و آمريكا را عوض كرد تا اين جريان پيش نيايد ؛ ولي تاريخ هم مانند انرژي برگشت پذير نيست! مادر بودن امري عادي بشمار نيامد و كاري خطرناك جلوه كرد! زن جديد به علت اشتغال در كارخانه و كار نكردن در خانه از نظر جسماني ضعيف تر از پيشينيان خودگرديد! حس زيباشناسي فروماية مردِِ جديد نيز كار را بدتركرد، زيرا مرد امروزي تن باريك و لاغر را پسنديد ؛ زيرا زيبايي را با جاذبه ي زودگذر جنسي سنجيد و نه با سلامت و قدرت بنيه كه نشانة مادري است! زنان بيش از پيش از به دنيا آوردن كودكان، ناتوان شدند و تا توانستند از مادر شدن گريزان، و آن را به كم ترين حد ممكن رساندند! شوهران شان نيز تا حد زيادي با آنان همراه شدند و ندانستند كه خرج كودكان كم تر از خرج ميخانه‌ها و عيّاشي هاست! زن فارغ از حال بچه و فارغ از آن آخرين وظيفه اي كه مي‌بايست خانه را محيطي پر معني و قابل تحمل كند روي به اداره و كارخانه نهاد ؛ مغرورانه در مغازه در كنار مرد ايستاد و مثل او كاركرد، مثل او فكركرد و سخن گفت ؛ ميزان بيشتري از اين آزادي را از راه تقليد به دست آورد ؛ مانند مرد سيگار كشيد، مانند او شلوار پوشيد، موي سرش را مثل او اصلاح كرد، در بي اعتنايي به مقدسات و در الحاد به رفتار او گراييد! همانندي روزانه، مردان را زنانه و زنان را مردانه ساخت! مشاغل همسان، محيط يكسان و خواسته‌هاي يكسان، هر دو جنس را تقريبا به يك شكل درآورد! پس از يك نسل لازم است براي تميز مرد از زن بر هر يك ورقه اي بچسبانند تا از پيشامدهاي ناگوار جلوگيري شود، تازه باز هم نمي توان اميدوار بود! شهرتازه به لزوم فرزندان اعتقادي ندارد، به همين جهت زنان را به فحشا وامي دارد تا خود را با مادري آلوده نكنند!! ويل دورانت نتيجه مي‌گيرد و مي‌گويد: پس آزادي زن نتيجه ي پيشرفت‌هاي اقتصادي است و خود او درآن دخالتي ندارد! زن با نرمشي حيرت آور و انعطافي دور از انتظار خود را با صنعت سازگاركرد!..... خانواده سبز ✍مهدی واعظ موسوی https://eitaa.com/zandahlm1357