ا🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
ا🌺🍃🌺
ا🍃🌺
ا🌺
☕️
#یک_فنجان_چـــــای_با_خدا☕️
قسمت
#شصت_و_نهم
با همان متانت برایم آرزویِ سلامتی کرد. و قول داد تا هر چه زودتر دانیال را ببینم و صدایِ مهربانِ یان را بشنوم..
_دیگه با خیال راحت زندگی کنید.. همه چیز تموم شد..
بی خبر از اینکه 💓جنگ جهانیِ احساسم💓 تازه در حالِ وقوع بود..
و من پیچیده شده در روسریِ به احترامش سرکرده، فقط تماشایش نشستم.
چند روز دیگر از عمرم باقی بود؟؟؟
دو روز؟؟ دو ماه؟؟ همه اش نذرِ دوباره دیدنش میکردم.🙈
رفت و بغض گلویم را فشرد..😢
من در این شهر جز خدایی که تازه شناخته بودم، دیگر کسی را نداشتم.. حتی مادر.. و حتی این 🌷حسامِ امیر مهدی نام🌷 را..
کاش میشد که صدایش کنم که باز هم به ملاقاتم بیا.. اما…و او رفت.. همانطور نرم وصبور..
فردای آن روز، ⭐️پروین⭐️ آمد
همراه با زنی که خوب میشناختمش.. خودش بود مادر محجبه و پوشیده در چادرِ حسام.😊
به در چشم دوختم.. نبود.. نمیاد.. گوشهایم، صوت قرآنش را طلب میکردند.. اما دریغ..😒
پروین و مادری که فاطمه خانوم صدایش میکرد،
با لبخند کنار تختم ایستادند و در آغوشم گرفتند.فاطمه خانوم پیشانی ام را بوسید _قربون چشمایِ آبی رنگت برم.. امیرمهدی گفت که فارسی متوجه میشی، گفت که بیایم بهت سر بزنیم..😊من و پروین خانومم اومدیم یه کم از این حال و هوا درت بیاریم.. خیالت بابت مادرتم راحت باشه. این پروین خانوم عین خواهرش ازش مراقب میکنه.. نگران هیچی نباش.. فقط به خدا توکل کن و به فکر خوب شدن باش..
پروین با معصومیتی خاص در حالیکه کمپوت را روی میز میگذاشت،
اشک چشمانش را پاک کرد و مدام قربان صدقه ام میرفت.فاطمه خانم از کیفش شیشه ی کوچکی درآورد.
_مادر.. یه کم 🌴تربت کربلا🌴 رو ریختم تو آب زمزم، نیت کردم که بخوری و امام حسین خودش شفات بده..😌☺️
و پروین مدام زیر لب آمین میگفت.
در دل به چهره ی سرخ شده از فرطِ کینه ی پدر، پوزخند زدم..😏
👈پدری که یک عمر از شیعه و مقدساتشان بد میگفت، و حالا همین شیعه تمام زندگیم را لذت وارد تسخیر کرده بود..😇
حسینی که مریدش میتوانست حسام باشد، فاتحه ی دوست نداشتن اش خوانده بود..😌
فاطمه خانم با صلواتهای مکرر شیشه کوچک را به دهانم نزدیک و محتویش را به بافت بافت وجودم تزریق کرد..
این شهد، طعم بهشت میداد..😢😇😌
ادامه دارد ....
#نویسنده_زهرا_اسعد_بلند_دوست
🌺
🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab نهجالبلاغه روان)صلواتی)
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی