😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚
#داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 938
با پدرم رفتم سینما
توی صف خرید بلیط يه زن و شوهر با ٤ تا بچه شون جلوی ما بودند.
وقتی به باجه رسيدند و متصدی باجه قیمت بلیط هارو بهشون گفت
ناگهان رنگ صورت مرد تغییر کرد و نگاهی به همسرش انداخت
معلوم بود که پول کافی ندارد و نميدانست چه بکند.......!!!
ناگهان پدرم دست در جیبش کرد و یک تراول پنجاه هزار تومانی بیرون آورد و روی زمین انداخت
سپس خم شد و پول را از زمین برداشت و به شانه مرد زد و گفت:
ببخشید آقا،این پول از جیب شما افتاد.
مرد که متوجه موضوع شده بود، بهت زده به پدرم نگاه کرد و گفت: متشکرم آقا........!!!!
مرد شریفی بود ولی برای اینکه پیش بچه هايش شرمنده نشود،کمک پدرم را پذیرفت
بعد ازينکه بچه ها همراه پدر و مادرشان داخل سینما شدند،ما آهسته از صف خارج شدیم و به طرف خانه برگشتیم
و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم.
"آن زیباترین سینمایی بود که به عمرم نرفته بودم!!"
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت
#ذکراباد