🔸 فَمَنْ یَکُونُ اَسْوَءَ حالاً مِنّى اِنْ اَنَا نُقِلْتُ عَلىٰ مِثْلِ حٰالى اِلىٰ قَبْرى، پس چه کسى بدحال‌تر از من است، اگر با این حال به سوى گورى برده شوم 🔹 لَمْ اُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتى، وَلَمْ اَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصّٰالِحِ لِضَجْعَتى، که آن را براى خوابیدنم آماده نکرده و با اعمال نیک براى آرمیدن مفروش نساخته‌ام، 🔸 وَمٰالى لاٰ اَبْکى وَلاٰ اَدْرى اِلىٰ مٰا یَکُونُ مَصیرى، وَاَرىٰ نَفْسى تُخٰادِعُنى، چرا گریه نکنم در حالى که نمى‌دانم عاقبتم به کجا ختم مى‌شود و نفسم مرا گول مى‌زند 🔹 وَاَیّٰامى تُخٰاتِلُنى، وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَاْسى اَجْنِحَةُ الْمَوْتِ، و روزگار مرا مى‌فریبد، و بال‌هاى مرگ بالاى سرم در حرکت است، 🔸 فَمٰالى لاٰ اَبْکى، اَبْکى لِخُرُوجِ نَفْسى، اَبْکى لِظُلْمَةِ قَبْرى، اَبْکى لِضیقِ لَحَدى، پس چرا گریه نکنم؟ مى‌گریم براى جان دادن و تاریکى قبر و تنگى لحدم، 🔹 اَبْکى لِسُؤٰالِ مُنْکَرٍ وَنَکیرٍ اِیّٰاىَ، اَبْکى لِخُرُوجى مِنْ قَبْرى عُرْیٰاناً ذَلیلاً، حٰامِلاً ثِقْلى عَلىٰ ظَهْرى، مى‌گریم براى پرسش نکیر و منکر از خودم، مى‌گریم براى بیرون آمدنم از قبر در حالى که برهنه و خوارم و بار سنگین گناه را بر پشتم حمل مى‌کنم... 🔰 فرازهایی از دعای ابوحمزۀ ثمالی @zekrolmout