ام حیدر یکی از مبلغین حوزه نجف بود و هر روز صبح به مواکب نزدیک جاده نجف می‌رفت. مردم عراق به صورت قبیله‌ای و عشیره‌ای مواکب را مدیریت می‌کردند. سر در ورودی اغلب مواکب جمله‌ی "شعارنا خدمت لزوار الحسین (ع)" نوشته شده بود. ام حیدر در مواکب طریقه صحیح وضو را به زنان آموزش می‌داد. قرار شد صبح زود، همراه او شویم و آقایان هم به حرم امیرالمومنین (ع) بروند. هنگام ساختن وضو، برای نماز صبح، ام حیدر کنارمان به تماشا ایستاد، ذوق‌کنان گفت: « فاطمه چه خوب وضو می‌گیره ای کاش برای آموزش کنارم می‌اومد!» با وجود اینکه فاطمه چند ماه دیگر به سن تکلیف می‌رسید، اما احکام نماز را به طور کامل می‌دانست. با شنیدن آرزوی ام حیدر یاد داستان کودکی حسنین(ع) و آموزش وضوی آنها به پیرمرد افتادم! با خودم گفتم بیراه هم نمی‌گوید گاهی آموزش به زبان کودکان مؤثرتر است! با صدای بوق سرویس یا ون کوچک سفید رنگ از منزل خارج شدیم. بانوان طلبه ردیف روی صندلی‌ها نشسته بودند. هرکس نزدیک عمود محل مأموریتش پیاده می‌شد. ما هم به همراه ام حیدر عمود ۸۶ پیاده شدیم. ام حیدر به محل خدمتش رفت و ما هم مثل سال‌های قبل به تماشای زائرین خسته نشستیم اما این بار،هنوز غبار خستگی به تن‌مان ننشسته بود! در موکب، تعدادی از جنگ زده‌های موصل هم زندگی می‌‌کردند. آنجا تصاویر زیبایی در حال تولد بود! عصر به خانه بازگشتیم اما متوجه شدیم به دلیل ازدحام جمعیت، امکان زیارت از نزدیک، برای بانوان نیست! تصمیم جدید گرفته شد! ✍️نجمه صالحی @javal60