eitaa logo
یادداشت‌💌✍
385 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
116 ویدیو
17 فایل
تالیفات 📚 ۱عملکرد بانوان راوی‌شیعه عصر ابناء الرضا(ع) ۲روش‌های آموزش صید مروارید علم ۳زمزمه‌ قلب من ۴بر دین‌حسین ع ۵ره‌آورد پژوهش۲ ۶تاریخگذاری روایات وحی نجمه‌صالحی: مدرس‌حوزه و دانشگاه @salehi6 🌐ویراستی https://virasty.com/najmehsalehi
مشاهده در ایتا
دانلود
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌. تصاویری از ناراحتی و اشک ریختن موکب داران عراقی هنگام جمع کردن مواکب، بساط خدمت به زوار هم جمع شد... 🥀سفر، موکب به موکب، کوله‌پشتی، چای، خرما، اشک یقین کن میزبانت اربعین را ساده می‌خواهد🥀   ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
18.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙🎞مداحی 🥀سفر، موکب به موکب، کوله‌پشتی، چای، خرما، اشک یقین کن میزبانت، را ساده می‌خواهد🥀 🥀کم‌کم دل‌ها داره پَر می‌کشه و کوله‌پشتی‌های سفر داره پُر میشه...🥀 🥀عشق رو بی‌مرز کنید و کربلایی شید🥀 🏴اربعینی‌ها التماس دعا🏴 @zemzemh60
💎 سه خصلت کاربردی اميرالمؤمنين علی عليه السلام: ثَلاثُ خِصالٍ تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةَ: الإنصافُ فِى الْمُعاشَرَةِ وَ الْمُواساةُ فِى الشِّدَّةِ و الإنطِواعِ وَ الرُّجُوعُ اِلى قلبٍ سَليمٍ با سه صفت محبّت و دوستى بدست می‌آورى: ۱ - انصاف در معاشرت ۲ - همدردى با ديگران در خوشى و ناخوشى ۳ - برخورد با قلب پاك و سالم* پ.ن:کاش در این ایام و سفر معنوی حواسمون به اطرافیان‌‌مون باشه تا روابط و دوستی‌ها با همراهی و همدلی محکم‌تر بشه! *📚 بحارالأنوار، ج ۷۸، ص ۸۲، ح ۷۷ @zemzemh60
. امام صادق عليه السلام : بَكَتِ السَّماءُ عَلَى الحُسَين يَوما بالدَّم آسمان چهل روز بر حسين عليه السلام، خون گريه كرد! *مناقب آل أبى طالب، جلد3،صفحه212. @zemzemh60
یادداشت‌💌✍
. هم آمد... 🥀رسید‌ لحظه‌ی وصال خواهر و برادر تمام شد چهل روز فراق و هجران اما...رقیه‌اش جاماند در شام یا حسین! به حق دلبند جامانده‌ات در شام، دل جامانده‌های زیارت را دریاب!🥀 《اللهم ارزقنا زیارت الحسین فی الدنیا و شفاعت الحسین فی الاخره🤲》 @zemzemh60
. اربعین، روایتی مردمی از تمدن‌سازی ✍نجمه صالحی اربعین حماسه‌ی ظهور و پایگاه یاوران آخرین موعود است و عجیب عطر انتظار در میان عمود‌ها به مشام می‌رسد! اربعین تنها یک پیاده‌روی نیست؛ روایتی از زندگی است، آن‌هم به زبان مردم. در روزگاری که روایت‌های رسمی بسیاری از اصالت تهی شده‌اند، راهپیمایی اربعین، به‌ویژه با مشارکت مردمی در همه عرصه‌ها، از نو ثابت می‌کند که می‌توان بدون تکیه بر ساختارهای رسمی، یک تمدن زنده و در حال گسترش را ساخت. در این مسیر رنگ و نژاد معنایی ندارد. همه جا پر از انسان‌های دلداده‌ای است که دل به دریای عشق حسین علیه‌السلام داده‌اند و در مسیر این خیل عظیم با قصد یکی شدن، در حرکت هستند. پنج‌شنبه و جمعه ۲۶و ۲۷ تیر ۱۴۰۴، دهمین گردهمایی فعالان مردمی اربعین که از ۳۶ استان کشور، با حضور صدها کنشگر فرهنگی، رسانه‌ای، موکب‌دار، کامیون‌دار و هنرمند در شهر مقدس قم برگزار می‌شود، صحنه‌ای از همین تمدن‌سازی مردمی است. این گردهمایی نه صرفاً یک نشست سالانه، بلکه بازتابی از عمق و گستردگی جریان مردمی اربعین است. حرکت میلیونی اربعین، اگرچه از دل سنت و ایمان برمی‌خیزد، اما در بطن خود، زنده‌ترین میدان نوآوری‌های اجتماعی است؛ جایی که مردم، بدون تکیه بر ساختارهای رسمی، برای مسائل واقعی راه‌حل‌های خلاقانه می‌سازند. دهمین گردهمایی فعالان مردمی اربعین در قم، تصویری زنده از این نوآوری‌ها شد؛ از تأمین مالی داوطلبانه شرکت‌کنندگان تا شکل‌گیری موکب‌های تخصصی گفت‌وگو، از طرح‌های فرهنگی خلاقانه تا ابتکارات رسانه‌ای در بطن روایت اربعین. نخستین وجه این مردمی‌بودن، در ساختار مالی و اجرایی گردهمایی آشکار شد. شرکت‌کنندگان با پرداخت مبلغ ثبت‌نام، خود بخشی از هزینه‌ها را بر دوش کشیدند و موکب‌های مردمی، مسئولیت اطعام و پذیرایی را به عهده گرفتند. این یعنی اربعین فقط رویدادی برای مردم نیست؛ بلکه به‌دست خود مردم اداره می‌شود. اما گستردگی مشارکت تنها به سطح اجرا محدود نمی‌ماند. بیش از پنجاه عرصه تخصصی مردمی در این جریان شناسایی شده است؛ از رسانه و حمل‌ونقل و آموزش گرفته تا هنر، زنان، کودک، و حتی فناوری‌های دانش‌بنیان. این تنوع، نشان‌دهنده بلوغ و افقی تمدنی برای حرکت اربعین است؛ حرکتی که توانسته است نیازهای پیچیده یک جامعه در حال حرکت را پاسخ دهد، بدون آن‌که گرفتار بوروکراسی شود. در جلسه نشست خبری، یکی از مهم‌ترین جلوه‌های این بلوغ مردمی، توجه به عرصه رسانه معرفی شد. پیشنهاد تشکیل «موکب رسانه‌ای» متشکل از خبرنگاران مردمی و فعالان روایت‌گری، گامی مهم در جهت تثبیت روایت صحیح و درون‌زا از اربعین بیان شد. وقتی روایت‌گری از دل خود مردم برمی‌خیزد، دیگر سانسور و تحریف راهی ندارد. به‌ویژه در زمانه‌ای که رسانه‌های جهانی تلاش دارند حقیقت اربعین را یا سانسور کنند یا تحقیر. همچنین طرح‌هایی چون «نایب‌الشهید» و «نایب‌الولایت» که در آن زائران به نیابت از یک شهید و رهبر معظم انقلاب قدم در مسیر کربلا می‌گذارند، بُعدی معنوی و وحدت‌آفرین به این حرکت معرفی گردید. این طرح‌ها نه از بالا طراحی شده‌اند، نه از بیرون؛ بلکه حاصل خلاقیت و دغدغه‌های خود مردم‌اند. در حاشیه این گردهمایی، موکب‌هایی با رویکرد گفت‌وگوی تخصصی نیز برگزار می‌شود؛ از جنگ نرم گرفته تا عملیات فرهنگی، اقتصاد مقاومتی و مواجهه با رژیم صهیونیستی. این‌ها نشان می‌دهد که اربعین، فقط یک مناسک عبادی نیست؛ بلکه عرصه‌ای برای تضارب اندیشه، تبادل تجربه و بازتعریف کنش‌گری در جهان اسلام است. در گردهمایی قرار است یاد و نام شهدایی که در راه روایت حقیقت و پشتیبانی از این جریان جان باخته‌اند، گرامی داشته شود؛ به‌ویژه خانواده شهید حاج رمضان ایزدی و خبرنگاران شهید رسانه ملی. این تجلیل، نه یک رسم تشریفاتی، بلکه بخشی از پاسداشت حافظان هویت اربعین است. گردهمایی امسال، با تمام شکوه و تنوعش، تنها یک پیام روشن دارد: اربعین، الگویی واقعی از مدیریت و تمدن‌سازی مردمی است. الگویی که اگر جدی گرفته شود، می‌تواند الهام‌بخش بازسازی اجتماعی و فرهنگی جهان اسلام باشد. تمدنی که با پای پیاده آغاز شد، اما می‌تواند افق‌های بلند وحدت، معنویت و عدالت را درنوردد. امام صادق عليه السلام : بَكَتِ السَّماءُ عَلَى الحُسَين يَوما بالدَّم آسمان چهل روز بر حسين عليه السلام، خون گريه كرد! *مناقب آل أبى طالب، جلد3،صفحه212. @zemzemh60
. مهدی یاران ✍نجمه صالحی بعضی اتفاق‌ها را نمی‌شود فقط با واژه‌هایی مثل «تصادف» یا «برنامه‌ریزی» توضیح داد. گاهی نظم و دقتی در دل کار هست که آدم را به فکر می‌اندازد: این کار دیده شده، این خیمه زیر نگاه اهل بیت علیهم‌السلام است و همین باور، قوت قلبی می‌شود برای ادامه‌ی مسیر، برای کاری که قصد انجامش را داری. در موکب گروه جهادی «مهدی‌یار»، که در عمود ۶۰ طریق‌المهدی (عج) برپا شد، همه چیز ساده اما عمیق بود. خادمانش بانوانی بودند که با دل‌های پاک و پرشوق، می‌خواستند تا سهم‌شان را در خدمت به زائران اباعبدالله علیه‌السلام ادا کنند. این موکب در ایام سوگواری آل الله رنگ و بوی خاصی داشت؛ از عزاداری گرفته تا پذیرایی و فعالیت‌های فرهنگی. یکی از خواهران فعال در موکب تعریف می‌کرد: «بعضی وقت‌ها خودمان هم حیرت می‌کنیم. برای بعضی از مهمان‌ها به‌طرز عجیبی هدیه و غذا جور می‌شود. انگار نظر کرده‌اند... معلوم است که اهل بیت علیهم‌السلام خودشان نظر دارند. مثل همین چند روز پیش، شصت دختر نوجوان از سیستان و بلوچستان مهمان موکب ما شدند. شصت نفر بودند دقیقا به تعداد شصت هدیه آماده شده، نه یکی کم و نه یکی زیاد. و جالب‌تر اینکه بهترین غذای آن روز، همان غذای مخصوص، سهم این بچه‌ها شد. نه از قبل برنامه‌ریزی شده بود و نه اتفاقی معمولی. ما فقط نگاه کردیم و اشک در چشم‌مان جمع شد...» موکب مهدی‌یار فقط جای پخت غذا و چای نبود. روضه‌خوانی شبانه، برگزاری نماز جماعت مغرب و عشا، اجرای سرود و... دختران نوجوان سرودهای عاشورایی اجرا می‌کردند؛ صدای‌شان نوای زینب‌گونه می‌شد در دل مسیر. ختم قرآن هم انجام می‌شد، صفحه به صفحه، به نیت حضرت رقیه (س) و همه‌ی دل‌هایی که برای او می‌تپید. بانوان پرتلاش، کار فرهنگی را فراموش نکرده بودند؛ هدیه‌هایی با سلیقه آماده شده بود. بسته‌های حمایتی برای مردم غزه و پذیرایی ویژه از زائران مناطق محروم، بخشی از فعالیت‌های عاشقانه‌ی این خادمان بود. در موکب این گروه جهادی هیچ‌کس دنبال دیده‌شدن نبود، فقط امید بود؛ امید به لبخند رضایت حضرت صاحب الزمان عجل الله فرجه، امید به اینکه کارهای کوچک، اگر با نیت خالص انجام شود، بزرگ دیده می‌شوند. امید به اینکه بانوان دیگری هم با دیدن این حرکت، انگیزه پیدا کنند برای قدم‌برداشتن، برای همراهی. در موکب بانوانی دیده می‌شدند که چادرشان خاکی شده و تن‌شان خسته بود اما دل‌شان قرص... معتقد بودند آن‌ها هم می‌توانند خادم باشند و دخترانه و مادرانه، سهمی داشته باشند در خدمت به اهل بیت علیهم‌السلام و اگر کسی دلش بخواهد همراه شود، حتی با یک کمک کوچک، حتی با یک دعا، درِ خیمه باز است. راه باز است... فقط کافی‌ست دلش با این مسیر باشد. پ.ن:🏷 گروه جهادی مهدی‌یار در طریق المهدی(عج) عمود ۶۰ با برنامه‌های متنوع؛ پذیرایی و کار فرهنگی به مناسبت شهادت حضرت رقیه(س) موکب خدمت رسانی بر پا کرد. ☆محفل‌گروه‌هاـے‌جهـــاد‌ـے‌استان‌قــمـــ☆ @jahadgaraan_qom @AFKAREHOWZAVI
. طلوع یک حقیقت نجمه صالحی اولین‌بار که به کربلا رفتیم، ایام اربعین بود. فرودگاه نجف شلوغ و بی‌نظم بود، با امکاناتی اندک و صف‌هایی سردرگم. چند روزی در نجف ماندیم. مردد بودیم؛ آیا می‌شود با دختری خردسال، آن هم بی‌تجهیزات و بی‌تجربه، پیاده تا کربلا رفت؟ عقل تردید می‌کرد، اما دل آرام نمی‌گرفت. وقتی به جمعیت زائران پیاده پیوستیم، هم‌سفران گفتند: «برویم موکب.» برای ما تازگی داشت؛ جایی ساده اما پُر از برکت، با غذای رایگان، جای خواب، و مهربانی بی‌حد. اولین چیزی که خوردم، چای عراقی بود. بعد هم فلافل. عطر و طعم بهشتی را حس می‌کردیم اما مگر می‌شد آن‌جا ماند؟ دل‌مان می‌خواست فقط برویم؛ تا خودِ کربلا بی‌توقف و همین هم شد... کنار جاده، آدم‌هایی را می‌دیدیم که با یک پتو خوابیده بودند، خسته اما راضی. مدام می‌پرسیدیم: مگر می‌شود؟ این‌همه محبت؟ این‌همه خدمت بی‌چشم‌داشت؟ مگر واقعاً می‌شود با پای پیاده به کربلا رسید؟ و رسیدیم... آن سال، هنوز نمی‌دانستیم چه در دل این مسیر نهفته است. گمان می‌کردیم تنها یک سفر زیارتی است؛ اما فهمی عمیق‌تر و دلدادگی از نوعی دیگر در ما شروع شده بود. بعدها فهمیدیم آنچه دیده بودیم، فقط حرکت میلیون‌ها زائر نبود، بلکه طلوع یک حقیقت تاریخی بود. اربعین، بازسازی یک جامعه بود؛ جامعه‌ای که از دل ارادت، ایثار و بی‌ادعایی ساخته می‌شود. جامعه‌ای تمرین‌گر ظهور. در دل همین جاده، ما بی‌آنکه بدانیم، وارد مدرسه‌ای شده بودیم؛ مدرسه‌ای بدون کلاس، بی‌کتاب، اما پُر از درس. درس‌هایی که با حرف منتقل نمی‌شوند؛ با عمل آموخته می‌شوند. صبر را باید می‌چشیدی. ایثار را باید زندگی می‌کردی. از خود گذشتن، آن‌جا یک شعار نبود؛ رفتاری طبیعی بود. کودکی که کفش زائر را واکس می‌زد، پیرزنی که آب می‌داد، مردی که غذای نذری را با لبخند تعارف می‌کرد، پیرمردی که پسرانش را میانه‌ی جاده برای خدمت ردیف کرده بود … همه و همه گویی در یک تمرین جمعی بزرگ شرکت کرده بودند. راستش را بخواهید، آن‌چه ما را به جاده می‌کشانَد، فقط عشق نیست. نوعی نیاز است. نیازی برای پاک شدن از غبار زندگی روزمره؛ نیازی برای پیوند دوباره با حقیقتی گم‌شده در شلوغی دنیا. اربعین، سفر نیست؛ آینه‌ای است که خودت را در آن دوباره می‌بینی. آن‌جا یاد می‌گیری که انتظار، فقط نشستن نیست؛ رفتن است، قدم برداشتن و حرکت کردن است حتی اگر ندانی پایانش چه زمانی‌ست. از همان سال اول، ما دیگر همان آدم‌های قبل نبودیم. چیزی در ما کاشته شده بود؛ نهال اشتیاقی که هر سال عمیق‌تر ریشه می‌دواند. حالا اگر نرویم، باید برای غیبت‌مان دلیلی محکم داشته باشیم. این سفر، سفر دل است؛ دل‌هایی که به نوری در پس پرده سلام می‌دهند و مگر چیزی از این روشن‌تر و عزیزتر می‌توان یافت؟ @zemzemh60
یادداشت‌💌✍
. از نخلستان نجف تا آواره‌های غزهنجمه صالحی اربعین، فقط پیاده‌روی نیست؛ رستاخیز عاشقان است! مشق عشق است، تمرین عرفان است و تجلی غیرت شیعه در مسیر خون و خورشید. طریق الحسین علیه‌السلام، طریق خستگی نیست؛ طریق بیداری است. هر قطره عرق، هر زخم پا، هر تاول، سندی است بر وفاداری به عهدی که با حسین علیه‌السلام بسته‌ایم. دل‌نوشته‌های زائران بر کوله‌پشتی‌ها، دغدغه‌هایی‌هستند از عمق جان: "تک تک قدم‌هایم را نذر ظهورت کرده‌ام آقا" - "آقا جان؛ اگر در این مسیر دیدم ولی نشناختم، سلام" اما امان از آن نوشته‌هایی که بوی غفلت می‌دهند: "حسین را سیاسی نکنید!" "تنها برای امام حسین آمده‌ایم!" این‌ها زخمی‌هستند بر پیکر آگاهی! مگر نه اینکه تمام سیره‌ی اهل بیت علیهم‌السلام، قیام علیه ظلم بود؟ مگر نه اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله، امیرالمومنین علیه السلام، حضرت زهرا سلام الله علیها، حسنین علیهما السلام و سایر ائمه علیهم السلام تا قبل از صاحب العصر عجل الله فرجه، همگی در میدان سیاست الهی، جان دادند تا عدالت بماند؟ مگر نه اینکه غیبت امام آخرمان بخاطر همین قبیل بی‌عدالتی‌ها و ظلم‌ها بوده و در انتظار جهانی پر از عدل و داد هستیم؟ امام حسین علیه‌السلام، سیاسی‌ترین شهید تاریخ است! او با "نه" گفتن به بیعت با یزید، تاریخ را شکافت و راه آزادگی را گشود و امروز، این راه تا غزه امتداد یافته است! اگر جمهوری اسلامی نبود، مسیر اربعین و طریق الحسین علیه السلام همچنان برای ایرانی‌ها در حصار بود. این راه با خون شهیدان گشوده شد؛ با غیرت مردانی که نه‌تنها عرق، بلکه جان دادند تا ما با عزت قدم برداریم. و امروز، اگر عاشق امام زمان عجل الله فرجه هستیم، باید بدانیم که غزه، کربلای زمان است. هر روزش عاشورا، هر کودک شهیدش علی‌اصغر، و هر خانه ویرانش خیمه‌ای سوخته در عاشوراست. امام زمان عجل الله فرجه، سرباز دعا کننده‌ی صِرف نمی‌خواهد؛ سرباز عمل می‌خواهد! و پرچم فلسطین، پرچم حسین زمان است. در مسیر اربعین، هر پرچمی جز پرچم مقاومت، ما را از سربازی دور می‌سازد. ندای "هل من ناصر ینصرنی" امروز از غزه بلند است... آیا کسی هست که پاسخ دهد؟ آیا کسی هست که برخیزد؟ @zemzemh60
. قلب تپنده‌ی حقیقتنجمه صالحی قدم‌هایمان را بر خاکی می‌گذاریم که قرن‌هاست بوی خون و اشک می‌دهد. هر نسیم که می‌وزد، انگار نجواهای کاروانی را با خود می‌آورد؛ کاروانی که با لب‌های تشنه، اما با دلی سرشار از یقین، تا آخرین لحظه ایستاد. آفتاب تیز است و زمین داغ، اما گرمای عشق به حسین علیه‌السلام، از هر هرم خورشیدی تندتر است. هر قدم، یادآور گامی‌ست که زینب سلام‌الله‌علیها در شامِ بی‌رحمی‌ها برداشت؛ محکم و استوار، بی‌آنکه حتی سایه‌اش بلرزد. راه باریک می‌شود، جمعیت موج می‌زند، و صداها به هم می‌پیچد؛ ذکر لبیک یا حسین، مثل رودخانه‌ای از ایمان، از میان این همه دل عاشق عبور می‌کند. تشنگی در جانم می‌پیچد، ولی یاد لبان خشکیده کودکانی که هنوز در تاریخ عطشان مانده‌اند، شرمنده‌ام می‌کند. نزدیکی حرم مطهر حضرت عباس علیه السلام بوی عود و گلاب با اشک‌هایم گره می‌خورد. دست‌هایم را به سوی گنبد می‌برم؛ گویی تمام خستگی‌ها، گرماها و عطش‌ها، همین‌جا جا می‌ماند. کربلا فقط یک شهر نیست؛ قلب تپنده‌ی حقیقت است. هر که پا به این خاک می‌گذارد، در خود صدایی می‌شنود که می‌گوید: «ایستادن، حتی اگر تنها بمانی، زیباترین شکل زندگی‌ست.» @zemzemh60