هر وقت از سر کار میومد ، یه راست میرفت توی اتاقش دراز میکشید روی پتو . از این پهلو به اون پهلو هر کار میکرد آروم نمیشد. گریه میکرد از بس درد داشت . میرفتم کنارش ، میگفتم : "مادر ، بذار تا پهلوت رو بمالم ، شاید دردش آروم بگیره " میگفت : نه مادر جان این درد ارث مادرم حضرت زهراست ، بذار با همین درد به آرامش برسم 🙃🥀 "شهید 💔🕊 به🌷فاتحان ۲۵🌷بپیوندید: @fatehan25