✳️
#خاطره_اولین_دیدار
اولین تماس بدنی ناخودآگاه و بدون درخواست ایجاد میشه مثلا از دفتر عقد که اومدیم بیرون دست همو گرفتیم👫 وقتی تو ماشین نشستیم گفت بوسم کن💋 و من با خجالت تمام ی کوچولو ماچ کردم🙈 بعد که اومدیم خونه مادرشون وقتی تنها شدیم بی مقدمه بوسم کرد و من باز خجالت داشتم☺️😢 زیر سایه نگاهش داشتم له میشدم رنگ پریدگیم و ترسم انقد تابلو بود که فهمید بعد باهام حرف زد سعی کرد آرومم کنه که ترس نداره دستم رو گرفت و کشید رو نقاط حساسش گفت ببین ترس نداره... با شوخی دونه دونه آناتومی بدنش رو بهم نشون میداد و معرفیش میکرد،با خنده و شوخی خجالتم ریخت واسه دفعه بعد دیگه رنگم نمیپرید😀😀☺️
eitaa.com/zendgizanashoyi