بنفشه بلوری گفت: به سیاره A۶۲۰ خوش اومدی. اینجا خونه منه و زمین یه چنتا سیاره اونور تره. ما همسایه ماه هستیم و هر چند وقت یکبار هشتمین قمر۳۵۹ برامون آب الماس میاره. تو اهل کجایی؟ زمین، من از زمین اومدم. همینطوری که دست دوستم رو گرفته بودم، اون آرزو کرد که ای کاش میشد یواشکی از زمین فرار کنیم و بریم یه جایی نزدیک ستاره‌ها که دیدم اومدیم تو این سیاره، یادمه با دوستم اومدم ولی تو جنگل یخی گمش کردم و الان نمیدونم کجاست. مورچه‌ای که در حال عبور حرف‌های مارو شنیده بود گفت: نگران نباش، دوستت رو پیدا می‌کنی، تا وقتی تو قلبت داریش بالاخره پیداش می‌کنی...🌱🌝 ✍🏼• @zeynabjalilvand_art