زیتون| مصطفی محجوب
بسم رب الشهدا... 🌹 دیداری سراسر نور و معنویت، با خانواده محترم طلبه ی شهید 🍃 شنیده بودم حاج آقا عابدی( که از مفاخر و استوانه های علمی کشور هستن و تمام دوران جنگ در دزفول و با رزمندگان حضور داشتند) می گفت: اگر می بود امروز به درجه رسیده بود... ⚜حافظ نیمی از قرآن... عضو فعال و مسئول جلسات قرائت قرآن... همراه با جوانان... انس عجیب با مسجد... در عین حال در قسمت رزمی جبهه تک تیرانداز و.... 🔹برادرش می گفت: همیشه آرزو داشت مثل اربابش شهید بشه😭 تو عملیات در منطقه پیچ انگیزه.... مجروح میشه در غربت تمام و با تن مجروح خودش رو تا نزدیک مقر می کشونه... اما دیگه رمقی براش نمی مونه و از شدت گرما لباساشو از تنش در میاره... با بدن خونی به مولای شهیدش می پیونده😭 🔹میگن 13 روز بدن برهنه ش زیر تیغ آفتاب تو بیابون می مونه طوری که وقتی پیداش می کنن تمام بدن از آفتاب سوخته😭 و این طوری میشه که به آرزوش میرسه...! 😭 بغضم اجازه نداد بقیه شو بنویسم... همین مقدار کافیه... 🌷غلامرضا جان، فدای غربتت که مثل اربابت عرشی و ملکوتی شدی، برای حالِ دلِ این روزهامون دعا کن که خیلی آشفته ایم😔 🚩صلی الله علیک یا اباعبدالله... @zeytoon_mahjoob
1 مشاهده