#داستان
#حکیمانه
🔴نام داستان: زن و ببر
✍روزی زنی به دیدن جادوگری رفت و گفت: چکار می توانم بکنم که شوهرم را درستش کنم. جادوگر گفت: باید جادو بکنم که برای اینکار به یک نخ سبیل ببر نیاز دارم. زن به ناچار به بالای کوه رفت و در کمین نشست و دید که یک ببر بزرگی در یک غار زندگی می کند. از بالای تخته سنگ مقداری گوشت برای او ریخت، ببر آن را خورد، فردا زن مجدداً برای او گوشت آورد و برای او ریخت و همینطور زن این کار را برای چند ماه ادامه داد تا اینکه توانست در کنار ببر بنشیند و نوازشش کند و به او غذا بدهد و بالاخره در روز موعود، زن یک نخ سیبل ببر را کند و به سلامت برای جادوگر برد. جادوگر با تعجب گفت: تو به جادو احتیاج نداری، همین کارها را که برای رام کردن ببر کردی، برو برای شوهرت انجام بده که رام می شود(تنظیم: دکتر حمیدرضا ایمانی فر).
👌مثال
👫مرد خانه را به اسم زن کرده بود و اکنون که رابطه آنها خراب شده بود هر روز دعوا داشتند که خانه را برگردان و زن به بهانه های مختلف برنمی گرداند. من تلفنی به زن گفتم: قبلاً طوری رفتار می کردی که خانه را به اسمت کرد، اگر ادامه میدادی، ماشینش را هم به اسمت می کرد. اما از وقتی که رفتارت عوض شد، همان خانه را هم می خواهد ازت بردارد. البته این عوض شدن رفتارت به مرور و کم کم اتفاق افتاد، به طوری که خودت هم متوجه نشدی. پس مثل قبل رفتار کن، تا شوهرت دست از سر خانه بردارد.
🙏من به تجربه عرض میکنم که آقایان در برابر همسرشان خیلی سریع نرم می شوند و همه چیز را به اسم او می کنند، به شرطی که در رفتار خانم ثبات احترام و تایید و اطمینان را ببینند.
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝