✨❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧✨ 💌 سلام پدر مهربانم ❣مهدے جان! 🍃 حتمی ترین شاید زندگی ام ▫️شنیده‌ام که گاهی من تو را می‌بینم، ولی نمی‌شناسمت. کاش نشنیده بودم! شاید این طور راحت‌تر می‌توانستم نفس بکشم. ▪️از وقتی این را شنیده‌ام سفرهایی که کیف دنیایم بود تبدیل شده به اضطراب‌های زندگی‌ام. ▫️مشهد که می‌رفتم، با خودم می‌گفتم شاید آن جا باشی و تو را در صحن گوهرشاد ببینم و شاد شوم. ▪️از کجا معلوم که یکی از آن «گاهی»ها همین سفر مشهدم نباشد. این «شاید» می‌شد بانی دلشوره‌ام. ▫️«شاید ببینم»،‌ آن سویش «شاید نبینم» است و این «شاید نبینم» یعنی دلهره‌ای که سفر را به کامم تلخ می‌کرد. ▪️کربلا می‌رفتم. با خودم می‌گفتم شاید شب جمعه در کنار باب القبله یا باب الرأس ببینمت و سرم را در آغوشت جای دهم. ▫️کاش «شایدها» می‌رفتنند و «حتماً»ها به جایشان می‌نشستند. ▪️گویی تقدیر ماست زندگی با «شاید»ها و انگار زدودن زنگار گناهان ما را سپرده‌اند به سوهان «شاید»ها. باید قبول کنیم تقدیر «شاید»ها را. ▪️زندگی میان «شاید ببینمت» و «شاید نبینمت» هر اندازه سخت باشد تقدیر کسی است که تا به حال پای عشق تو نایستاده ولی حالا توبه کرده و می‌خواهد بایستد. تاوان گناه غفلت از عشق تو زندگی میان شایدهاست. ▫️بگو که می‌خواهی با من دوست شوی من تاب می‌آورم زندگی میان «شاید»ها را. وقتت بخیر حتمی‌ترین شایدِ زندگی‌ام! ای همه هستم ام چهره جان میشود غبار تنم 📌محسن‌عباسی‌ولدی @abbasivaladi 💌دلنوشته_مهدوی اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج التماس دعا🤲 ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅