eitaa logo
#ثامن بنت الهدی 🇮🇷
142 دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
6.8هزار ویدیو
181 فایل
بالا بردن آگاهی و بصیرت آماده شدن جامعه برای ظهور سربازان جنگ نرم آتش به اختیار یا مولا علی ارتباط با ادمین @Yaalimadad59
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دلیل رونمایی از پرویز ثابتی در تظاهرات ضد جمهوری اسلامی چیست؟ 🔸دوران فعالیت ۲۲ ساله ساواک، مملو از بکار بردن شیوه‌های خشونت آمیز بود و پای ثابت همه این روش‌ها، پرویز ثابتی بوده است، مردی که امروز در تجمعات خارج نشینان دیده می‌شود. 🔸اینکه چرا دستگاه‌های اطلاعاتی غربی همچنان از چنین مهره‌ای استفاده می‌کنند، آن هم چهره‌ای مشهور در ساواک که نتوانست رژیم شاه را حفظ کند، جای سوال دارد! eitaa.com/joinchat/1231028412C5231d1781b 🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷       💖🌷💖
low.mp3
9.97M
اگر دوست دارید درباره تحرکات اخیر ضدانقلاب در خارج از ایران از جمله نشست در دانشگاه جرج تاون و همچنین چرایی رونمایی از پرویز ثابتی بعد ۴۴ سال حرفهای جدیدتری بشنوید، صوت برنامه جهان آرا در گفتگو با آقای محمد مهدی اسلامی معاون پژوهشی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی را گوش کنید. ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b 🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷       💖🌷💖
+۱۸ آنقدر مرا با شلاق زدند که ناخن‌های پایم از جا پریدند و افتادند و ناخن‌های دستم نیز کنده شدند. در همان حال که خونین و مالین روی زمین افتاده بودم، به زور آب به دهانم ریختند؛ من هم تف کردم توی صورتشان. دست بردار که نبودند. جری‌تر شدند و به زور کمی دانه برنج به دهانم ریختند تا به خیال خودشان روزه مرا باطل کنند. برای اینکه خوشحال نشوند گفتم؛ باز من روزه‌ام، هرکاری کنید، حتی اگر در دهانم ادرار کنید، بازهم روزه‌ام باطل نمی‌شود، چون به زور است. ...مرا بردند و بعد از کتک مفصلی از مچ، پاهایم را بستند و وارونه آویزان کردند. بعد از دقایقی آمدند و مرا به روی زمین انداختند. بعد مجبورم کردند که روی چهارپایه‌ای بایستم و دستهایم را از طرفین به میخ طویله‌ای بر دیوار بستند و بعد چهارپایه را از زیر پاهایم کشیدند و مصلوبم کردند. تمام وزنم را کتف و مچ دست‌هایم تحمل می‌کرد. دستبند لحظه به لحظه بیشتر در مچ دستم فرو می‌رفت. خون به دستم نمی‌رسید. پنجه‌هایم بی‌حس شده بودند. به همین اکتفا نکردند و شروع کردند به شلاق زدن به کف پا و روی پایم... آن شب من لخت و عور بودم. شمعی روشن کردند. پارافین ذوب شده چکه چکه روی بدنم می‌ریخت و می‌سوزاند و پوست را سوراخ می‌کرد. گاهی هم شعله آن را بین بیضه‌ها می‌گرفتند و موها را آتش می‌زدند. با فندک روشن هم موهای بدنم و ریشم را می‌سوزاندند. از سوزش درد به خود می‌پیچیدم. با ناخن گیر یکی یکی موها را می‌کندند و هی تکرار می‌کردند: امشب، شب آخر است. یک کمدی تراژیک تمام به اجرا گذاشته بودند. پنبه آغشته به الکل را به دور انگشت شست پا می‌بستند و بعد آن را آتش می‌زدند. این پنبه شاید دو دقیقه دور انگشتم می‌سوخت. یا پنبه فتیله شده را درون نافم می‌گذاشتند و آتش می‌زدند. گاهی خاکستر سیگار را روی بدنم می‌ریختند. کاری از دستم برنمی‌آمد جز داد زدن. از اعماق وجود فریاد می‌زدم... مرا لخت آویزان می‌کردند و گاهی بر آلت تناسلی‌ام شلاق می‌زدند که بر اثر همین ضربات باد کرده بود... تا ساعت دو نیمه شب مرا به هرشکلی که می‌توانستند اذیت و شکنجه کردند. وقتی دیدند جواب نمی‌گیرند به زیر آپولو بردند. همه بازجویان از اتاق خارج شدند. آپولو صندلی دسته داری بود که کف آن بیش از حد پهن بود. وقتی روی آن نشستم، پاهایم از ساق بیرون از صندلی می‌ماند. دست‌ها را از مچ با مچ‌بند قالبی به روی دسته صندلی پیچ و مهره و سفت کردند. وقتی که پیچ‌ها را سفت می‌کردند قالب‌ها بر مچ و ساق پاهایم فرو می‌رفت و به اعصاب فشار می‌آورد. فشار بر دست چنان بود که هر لحظه فکر می‌کردم خون از محل ناخن‌های دستم بیرون خواهد جهید. درد این لحظات به واقع خیلی بدتر و شدیدتر از درد شلاق بود. دست بیشتر و بیشتر پرس می‌شد و تمام اعصابم از توک پا تا فرق سرم تیر می‌کشید. به دست راست کمتر فشار می‌آوردند، زیرا بعد از پرس دست باد می‌کرد و دیگر نمی‌شد با آن اعتراف نوشت. بعد از مهار شدن دست‌ها و پاها، کلاه کاسکت مخروطی شکل را که از بالا آویزان بود بر سرم گذاشتند که تا زیر گلو می‌آمد. آن گاه به کف پاهایم شلاق زدند. وقتی از شدت درد فریاد می‌کشیدم، صدا در کلاه کاسکت می‌پیچید و گوشم را کر می‌کرد، نه می‌شد فریاد کشید و نعره زد و نه می‌شد درد ناشی از شلاق را تحمل کرد. هیچ منفذ و راه در رویی برای خروج صدا از کلاه کاسکت نبود و صدا در همان کلاه دفن می‌شد. گاهی شلاق را به کلاه می‌زدند، دنگ و دنگ صدا می‌کرد و سرم دوران می‌یافت و دچار گیجی و سردرد می‌شدم. عذاب آپولو واقعی و خرد کننده بود. پیچ‌ها را دائم شل و سفت می‌کردند... کار آن شب بازجویان خیلی طولانی شد. بعد از شلاق و آپولو مرا از اتاق حسینی بیرون بردند و دور دایره گرداندند تا پاهایم تاول نزند و باد نکند. بعد آویزانم کردند… مرا به اتاق شماره ۲۲ بردند. این اتاق شیب کمی داشت و کف آن خیس بود. مرا که لخت مادرزاد بودم کف اتاق نشاندند و گفتند بنویس. من دو زانو نشستم و با یک دستم ستر عورت می‌کردم و با دست دیگرم خودکار را گرفته بودم. از زور سرما دندان‌هایم به هم می‌سایید. از دماغ و دهانم بخار بلند می‌شد. دست و بدنم می‌لرزید. نمی‌توانستم چیزی بنویسم. سرما در بدنم رسوخ کرده و به مغز استخوانم رسیده بود... بخشی از کتاب خاطرات عزت شاهی (فصل شبهای کمیته مشترک یا همان موزه عبرت) https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b 🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷       💖🌷💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باسمه تعالی 💠 سرویس ایاب و ذهاب نمازجمعه ویلاشهر به سمت مصلای نمازجمعه (مسجد علی بن ابیطالب علیه السلام) 🕰 ساعت حرکت ساعت ۱۱:۳۰ از بلوار آزادگان ابتدای خیابان سروستان ۱۲ ایستگاه شماره ۱ : سروستان ۱۲ ایشتگاه شماره ۲ : سروستان ۱۶ ایستگاه شماره ۳ : ابتدای بلوار خاتم الانبیاء ایستگاه شماره ۴ : میدان شهید کبیرزاده ایستگاه شماره ۵ : ابتدای خیابان پاسداران (بلوار باهنر) ایستگاه شماره ۶ : ابتدای خیابان ویلای شمالی ( جنب بهداری) ساعت ۱۱:۴۵ @emam_jome_vilashahr 🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷       💖🌷💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 عجایب دنیای ظهور ⭕️ درختانی که می‌شکنند! 💚 امام حسین علیه السلام در بیان آنچه هنگام ظهور امام مهدی عجل الله فرجه رخ مى‌دهد فرمودند:«برکت از آسمان به سوى زمین فرو مى‌ریزد؛ تا آن‏جا که درخت از میوه فراوانى که خداوند در آن مى‏‌افزاید، مى‏‌شکند. مردم میوه زمستان را در تابستان و میوه تابستان را در زمستان مى‏‌خورند؛ و این معناى سخن خداوند متعال است: و اگر مردم آبادى‏‌ها ایمان مى‌آوردند و تقوا پیشه مى‏‌کردند، برکت‏‌هایى از آسمان و زمین به روى آنان مى‏‌گشودیم؛ لیکن تکذیب کردند.»(اعراف/۹۶) ✅ مردم اگر می‌دانستند که خدای عزیز چه بهشت برینی بروی همین زمین برایشان تدارک دیده کار و زندگی‌شان را رها کرده و فقط برای فرج دعا می‌کردند.. 📗مختصر البصائر،ج۱، ص۱۶۸ ⚜@p_Mahdavi 🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷       💖🌷💖
آزادی یعنی آزادی نوشته محمد رضا سعادتی فر ناشر خط مقدم تعداد صفحات ۲۳۰ "آزادی یعنی آزادی" به تبیین "آزادی" در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله سید علی خامنه ای _حفظه الله_ می پردازد که به قلم محمدرضا سعادتی فرد در مجموعه ی خانه طلاب جوان جمع آوری و منتشر گردیده است. مجموعه حاضر ، متشکل از دو بخش است. بخش اول شامل متن پانزده سخنرانی رهبر معظم انقلاب در خطبه های نمازجمعه تهران است که در سال های ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶  ایراد شده است . بخش دوم نیز شامل متن «بیانات ایشان در دانشگاه تربیت مدرس در سال ۱۳۷۷» و «بیانات در نشست اندیشه های راهبردی با موضوع آزادی» است که به جهت اهمیت و کمتر دیده شدن آنها منتشر شده است. لارم به ذکر است که این کتاب یکی از منابع سیر مطالعاتی منظومه فکری رهبری معظم انقلاب تحت عنوان صراط می باشد که توسط مجموعه خانه طلاب جوان طراحی شده و در حال برگزاری است. 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7 🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷       💖🌷💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ♻️ چرا فرزندآوری جهاد است امام خامنه‌ای در سخنان اخیرشان به گونه‌ای سخن گفتتد که گویا دیگر از افزایش جمعیت ناامید شده‌اند. فرمودند: «ما امروز در کشورمان جوان خیلی داریم. اما آیا فردا هم همین اندازه جوان خواهیم داشت؟ معلوم نیست. با این وضعی که من مشاهده می‌کنم، با این‌‌همه تاکیدی هم که کردیم، در عین حال نتایج، خیلی نتایجِ دلگرم‌کننده‌ای نیست.» امام و رهبر جامعه این سخنان را با چهره‌ای دلخور و پرغصه‌ای بیان کردند و ای کاش این تلنگری باشد برای ما 🔹 ای کاش همه خانواده‌های شیعه و پیرو اهل بیت که اقتضائات سن و سالشان فراهم است، نیت می‌کردند و فرزند دیگری بر اساس پاسخ به این مطالبه نائب امام در برنامه‌ریزی زندگی‌شان قرار می‌دادند. ▪️فرزندی که ظاهرا به دنیا آوردنش دیوانگی است، ▪️فرزندی که ظاهرا توانش را نداریم، ▪️فرزندی که طاهرا نمی‌دانیم نانش را از کجا بیاوریم. اصلا جهاد بودنش به همین‌هاست.... والا سال ۵۹ که جنگ شروع شد و مادربزرگ‌های امروز کشور، دست‌گل‌هاشون را یکی یکی راهی جبهه کردند هم این کارشون ظاهرا دیوانگی بود! و حتما یک دیوانگی خیلی غلیظ تر از دیوانگی‌های مامان باباهای امروز... 🔹آنچه از نظر ما در امروز، دیوانگی است در حقیقت اضافه کردن یک دلخوشی به دلخوشی‌ها زندگی‌مان است ولی آنچه پدران و مادران دیروز رقم زدند، دل کندن از یک دلخوشی و جدا کردن یک تیکه از وجودشان بود. ▪️جهاد این است که مشکل اقتصادی داشته باشی و بچه بیاری، ▪️جهاد این است که حاملگی برات سخت باشه و بچه بیاری ▪️جهاد این است که دست تنها باشی و بچه بیاری ▪️جهاد این است که به ضعف بدنت بررسی و بچه بیاری ▪️جهاد این است که از جمله سخت زایمان‌ها باشی و بچه بیاری ▪️جهاد این است که حرف و حدیث بشنوی و بچه بیاری ▪️جهاد این است که آپارتمان‌نشین باشی و بچه بیاری ▪️جهاد این است که بدانی تربیت بچه در این روزگار سخت است و بچه بیاری 🔹اگر همه چیز فراهم باشد و بچه بیاورید، جهاد که چه عرض کنم ، هنر هم نکرده‌ای... 🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷       💖🌷💖
چه پوستر جالبی ! راهپیمایی22بهمن 1401 🇮🇷@s_a_m_e_n🇮🇷       💖🌷💖