وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیّ عَدُوّاً شَیاطینَ الإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحی بَعْضُهُمْ إِلى بَعْض زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ
این چنین در برابر هر پیامبرى، دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم; آنها به طور سرّى (و درگوشى) سخنان فریبنده و بى اساس (براى اغفال مردم) به یکدیگر مى گفتند; و اگر پروردگارت مى خواست، چنین نمى کردند; (و مى توانست جلو آنها را بگیرد;) بنابراین، آنها و تهمت هایشان را به حال خود واگذار!
انعام آیه ۱۱۲
وقتی بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مردم با ابوبکر بیعت کردند، سلمان گوید: نزد حضرت علی علیهالسّلام رفتم، او مشغول غسل دادن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود، عرض کردم: هماکنون ابوبکر بالای منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله جای گرفته و به خدا سوگند که راضی نیست مردم با یک دست با او بیعت کنند بلکه با هر دو دست با او بیعت میکنند. [1]
علی علیهالسّلام فرمود: ای سلمان آیا فهمیدی اولین کسی که بالای منبر با ابوبکر بیعت کرد که بود؟
عرض کردم: نمیدانم، همینقدر دیدم که در سقیفه بنی ساعده وقتی انصار در انتخاب خلیفه منازعة میکردند نخستین کسی که با او بیعت کرد مغیرة سپس بشیر بن سعد و ابوعبیده جراح و بعد از آن دو عمر و سپس سالم مولی ابوحذیفه و معاذبن جبل. حضرت فرمود: اینها را از تو نپرسیدم آیا میدانی وقتی ابوبکر بالای منبر رفت نخستین کسی که با او بیعت کرد که بود؟ عرض کردم: نه ولی پیر مردی سالخورده را دیدم که بر عصای خود تکیه زده بود و میان دو چشمش اثر سجده زیادی بود و او نخستین کسی بود که از پله منبر بالا رفت و در حالی که گریه میکرد گفت: شکر خدای را که مرا از دنیا بیرون نبرد تا تو را در این جایگاه دیدم، دست بگشا، ابوبکر دستش را باز کرد، پیرمرد بیعت کرد و سپس از منبر پائین آمده و از مسجد خارج شد.
علی علیهالسّلام فرمود: دانستی او که بود؟ گفتم: نه، ولی از سخنان او ناراحت شدم زیرا مثل آن بود که از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله خوشحالی میکرد.
حضرت فرمود: او ابلیس لعنه اللّه بود، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من خبر داد که شیطان و سران اصحاب او در غدیر خم که پیامبر صلی الله علیه و آله مرا برای مردم (به امامت) نصب کرد، حضور داشتند، آنگاه که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من از شما به خودتان سزاوارترم و به آنها دستور داد تا حاضرین به غائبین برسانند.
در آن هنگام پیروان و ایادی شیطان به ابلیس گفتند: این امت مورد رحمت و محفوظ است، نه تو و نه ما بر آنها راه نفوذ نداریم، اینها امام و رهبر خود را پس از پیامبرشان شناختند.
در این موقع شیطان افسرده و ناراحت دور شد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به من خبر داد که چون حضرتش رحلت کند مردم در سقیفه بنی ساعدة با آنکه تو نسبت به حق خودت مخاصمه کرده و استدلال میکنی با ابوبکر بیعت میکنند، سپس به مسجد میآیند و اولین کسی که بر روی منبر من به شکل پیرمردی با حالت شاد با او بیعت میکند ابلیس است و چنین و چنان میگوید، آنگاه در حالیکه به شدت خوشحالی میکند و با بینی خود سوت میکشد و جست و خیز میکند و به دیگر شیاطین گوید:
شما خیال کردید که مرا بر ایشان راهی نیست، اکنون دیدید من با آنها چه کردم تا سرانجام دستور خداوند و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را رها کردند. [2] .
[1] مدینة المعاجز، ص 122.
[2] روضه کافی و الاحتجاج، ج 1 ص105 و کتاب سلیم بن قیس، ص 78.
سید احمد رضوی | صراط
وقتی بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مردم با ابوبکر بیعت کردند، سلمان گوید: نزد حضرت علی علیه
درست سلمان بوده ولی من به اشتباه گفتم عمار لذا از همه مخاطبین پوزش میطلبم🙏
در روایتی که در بسیاری از کتب نقل شده، میخوانیم قریش هنگامی که تصمیم برای حرکت به سوی میدان بدر گرفتند، از حمله طایفه بنی کنانه ترس داشتند، زیرا قبلاً با هم دشمنی داشتند. در این هنگام ابلیس در چهره «سراقه بن مالک» که از سرشناسان قبیله بنی کنانه بود، به سراغ آنها آمد و اطمینان داد که با شما موافق و هماهنگم. کسی بر شما غالب نخواهد شد، اما به هنگامی که نزول ملائکه را دید، عقبنشینی نمود و فرار کرد. (شیخ صدوق، امالی، مجلس پانزدهم، حدیث ۱۰)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان چندین روایت نقل کرده که در صدر اسلام در چند مورد (در جنگها و مقاطع مختلف) ابلیس به شکل بعضی از کفار نمودار شده و با کفار سخن میگفته و آنها را به مخالفت با پیامبر تشویق نموده است؛ مثلا در روز رحلت پیامبر به صورت «مغیره بن شعبه» نمودار شد و مردم را بر ضد بنیهاشم تحریک کرد. (المیزان، ج. ۹، ص. ۱۱۰، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۹ ش)؛ و این حدیث نبوی: «من رآنی فقد رآنی فانّ الشیطان لا یتشبّه بی» (و همچنین این خبر مستفاد از حدیث مزبور: «انّ الشیطان لا یتمکّن ان یتمثّل بصورة الانبیاء» مؤیّد ظاهر شدن شیاطین بر آدمیان است.
چگونگی زاد و ولد شیطان
در قرآن، تصریحی به چگونگی زاد و ولد شیطان نشده است. از این رو، دانشمندان اسلامی در باب توالد و تولید نسل شیطان، بیش و کم، اختلافنظر دارند. اما به نظر میرسد از مقایسه سه آیه و سرنخها و اشاراتهای موجود در آن، بتوان حقیقت امر را دریافت.
قرآن در یک آیه، شیطان را از زمره مخلوقات جنّی و دارای فرزند معرفی میداند؛ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِی: همگی سجده کردند جز ابلیس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا (با این حال،) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب میکنید؟! (کهف/۵۰)
در آیهای دیگر، جنیان را همچون انسان دارای جنس مرد و زن میداند؛ وَأَنَّهُ کانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ یعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا: و اینکه مردانی از بشر به مردانی از جن پناه میبردند، و آنها سبب افزایش گمراهی و طغیانشان میشدند! (جن/۶)
تا اینجا روشن شد که حارث یا همان ابلیس قرآن، جنّی است دارای نسل و ذریه. اما سوال این است که این فرد خاص از جماعت جن، که پست مدیریت شرور در آفاق عالم را عهدهدار است، چگونه به تولید و تکثیر نسل، دست مییازد؟ چنانچه دو آیه یادشده را در کنار کریمه ۵۶ سوره رحمن، بگذاریم، گره مساله گشوده خواهد شد.
در دو جای سوره یادشده، خداوند در ضمن وصف حوران بهشتی میفرماید: اَلمْ یطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ، هیچ انس و جن پیش از این با آنها تماس نگرفته (و دوشیزهاند)!(رحمن/۵۶ و ۷۴). از اینجا میتوان دریافت که شکل توالد و تولید نسل جنیان نیز مانند انسانهاست. بدینسان میتوان گفت ابلیس نیز که از طائفه جن است، فرزندان خود را از طریق ازدواج با زنان جنّ به دنیا میآورد.
شهادت فرزند شیطان در رکاب امیرالمومنین(ع) - مشرق نیوز
https://www.mashreghnews.ir/news/396695/%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF-%D8%B4%DB%8C%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%DA%A9%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86-%D8%B9
ویژگی های جن از دیدگاه قرآن:
1 ـ جن موجودی است که از شعله های آتش آفریده شده، برخلاف انسان که از خاک آفریده شده است.(سوره الرحمن، آيه 15)
2 ـ دارای عقل، علم، درک و تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است.(آيات مختلف سوره جن)
3 ـ دارای تکلیف و مسئولیت هستند. (آيات سوره جن و الرحمن)
4 ـ طایفه جن نیز مرد و زن دارند.(سوره جن، آيه 6)
5 ـ گروهی از آن ها مؤمن صالح و گروهی کافرند.(سوره جن، آيه 11)
6 ـ دارای حشر و نشر و معادند.(سوره جن، آيه 15)
7 ـ آن ها در آسمان ها بوده و خبرگیری و استراق سمع داشتند و بعداً ممنوع شدند.(سوره جن ،آيه 9)
8 ـ در میان آن ها افرادی یافت می شوند که از قدرت زیادی برخوردارند، همان گونه که در میان انسان ها نیز چنین است: مثلاً یکی از آن ها به سلیمان گفت: «من تخت ملکه سبا را پیش از آن که از جای برخیزی از سرزمین او به این جا می آورم»(سوره نمل، آيه 39)
9 ـ آن ها قدرت بر انجام بعضی کارهای مورد نیاز انسان دارند: «گروهی از جن پیش روی سلیمان به اذن پروردگار کار می کردند، و برای او معبدها، تمثال ها و ظروف بزرگِ غذا تهیه می کردند.»(سوره سبا، آيات 12 ـ 13)
10 ـ خلقت آن ها در روی زمین قبل از خلقت انسان ها بوده است.(سوره حجر، آيه 27)
یاری اجنّه! | مرکز تنظیم و نشر آثار آیتالله بهجت قدسسره
https://bahjat.ir/fa/content/3362