🔴 #گوشت_و_مرغِ_لحظهها
💠 ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻠﻮﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ! ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽﺍﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ! ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﻠﻮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺳﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻏﺬﺍ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺑﺶ! ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﭘﻠﻮ ﻟﺬﺕ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ!
💠 ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ. ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ! ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ. ﻫﻤﻪﯼ ﺧﻮﺷﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻣﯽدهیم به ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ #ﻫﻤﯿﻦ_ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺍﺳﺖ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﭘُﻠﻮی ﺧﺎﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩﺍﯾﻢ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎ، ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺏ!
💠 همین الان، از بودن در کنار همسر و فرزندان لذت ببر! فردایی که بدون مشکلات باشد در کار نیست..
🌺 @s_digar
✍ و ...
حضرت دلبر خواست؛
تا سیده بَطحا، عروسِ خانهی طهٰ باشد !
عروسی که از دامانش، "کوثری" برای عالمیان حلول میکند، که تمام مسیر تاریخ را برای نیل به لحظهی رستگاریاش، تدبیر خواهد نمود.
در شرحِ عاشقانه هایشان، همین بس که محمّد "ص" فرمود:
هیچ کس برای من خدیجه نمیشود💗 !
🌺 @s_digar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🩸خواهر شهید کاوه در خاطرهای میگوید: «در تک حاج عمران، ده دوازده تا ترکش ریز و درشت به سرش اصابت کرده بود. توی بیمارستان امام حسین(ع) مشهد بستریاش کردند.
🔺بعضی از ترکشها جاهای حساسی خورده بودند، طوری که دکترها نتوانسته بودند آنها را دربیاورند. نظر همهشان یکی بود، میگفتند: «امکان عملش در ایران نیست.»
✅ اما در آن شرایط جنگ، محمود زیر بار اعزام به خارج و معالجه در آنجا نرفته بود. گفتم: «داداش فکر میکنی کار درستی میکنی؟» گفت: «من باید به وظیفهام عمل کنم.»
👌پرسیدم خب حالا چرا نمیخواهی بروی خارج؟ گفت: « اعزام به خارج، خرج روی دست دولت میگذارد و من هیچ وقت حاضر نیستم برای جمهوری اسلامی خرج بتراشم.
#خاطرات_شهدا
#شهید_محمود_کاوه
🌺 @s_digar
#سوژه_سخن_طنز
دعای اخرشب هنگام خواب:
.
.
.
.
.
.
.خدایابه من قدرتی بده تابتوانم اینترنت گوشی خوداراخاموش کنم وبکپم(بخوابم)😅😂
#لبخنــــــــــد😌
اگر خواستین برا نماز شب يا غير آن، بيدار بشین، این آیه رو قبل از خواب بخونید:
قُلْ اِنَّما اَ نَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى اِلَىَّ اَنَّما اِلهُكُمْ اِلهٌ واحِدٌ
فَمَنْ كانَ يَرْجُو لِقاَّءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحا وَلايُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَدا
نگافته نماند باور و اعتقاد قلبی به این دستورات هم خیلے مهمه!
🌺 @s_digar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای مخالفت حاجقاسم با شهادت باباپنجعلی
مسئول سازمان هنری رسانهای اوج:
🔺قرار بود باباپنجعلی در پایتخت ۵ شهید و پیکرش در مشهد یا کربلا دفن شود.
🔺حاج قاسم با این تصمیم مخالفت کرد و گفت این خانواده باید سالم برگردند و مگر ما مردیم که عضوی از این خانواده کم شود.
💯آن قدر غیرت به وطن و ناموس داشت که حتی توی فیلم هم اجازه نداد تعرض به خانواده ایرانی نشون داده بشه.
کجان اون هایی که به هر قیمتی وطنشون رو میفروشند...
🌺 @s_digar
🔺رفیقش میگفت:
گاهی میرفت یه گوشهی خلوت،
چفیهاش را میکشید رویِ سرش
🩸تو حالت سجده میموند!
به قولِ معروف
یه گوشهای خدا را گیر میآورد.. :)
#شھید_مصطفی_صدرزاده
🌺 @s_digar
#فرزند_پروری
🔸 نشانههای کودک دارای اعتماد به نفس بالا
* کودک برای خود ارزش و احترام قایل است.
* با دیگران به خوبی ارتباط برقرار میکند.
* به توانایی های خود اعتماد دارد.
* انتقاد را بدون احساس خشم و گرفتن حالت تدافعی میپذیرد.
* تجارب جدید را میپذیرد.
* توانایی تحمل شکست را دارد.
* میتواند احساساتش را ابراز کند.
* میتواند نظرش را برای دیگران بیان کند.
* در موقعیتهای اجتماعی احساس راحتی و شادی میکند.
* در موقعیتهای اجتماعی شرکت میکند.
🌺 @s_digar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹⭕️ روایت شهید عباس گودرزی از توشهای که برای آخرت برداشته بود
🔸شهید عباس گودرزی فیلمبردار عملیاتهای دفاع مقدس و روایتگر مجاهدتهای رزمندگان اسلام بود و در سالهای پس از دوران دفاع مقدس به تولید برنامههای تلویزیونی با موضوع دفاع مقدس و موضوعات ملی پرداخت و برنامه تلویزیونی " از آسمان " که هر هفته از شبکه دو به روی آنتن میرفت آخرین اثر این کارگردان شهید بود و سرانجام در ۲۶ مهرماه ۱۳۸۸ همراه با شهید محمد فراهانی فیلمبردار گروه؛ به همراه شهید شوشتری در انفجار انتحاری گروهک عبدالمالک ریگی در شهرستان سرباز سیستان و بلوچستان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🔸شهید عباس گودرزی نیز مانند دیگر شهدای عرصه رسانه همچنان غریب و ناشناخته مانده و رسانه ملی هنوز به نحو شایسته ابعاد زندگی و مجاهدتهای رسانهای وی را به تصویر نکشیده است.
این فیلمِ پر از حس خوب رو از دست ندید👌
🌺 @s_digar
🔴 #ابتکار_قهر_نکردن
💠 وقتی روابط شما #خوب و صمیمی است چند دقیقه وقت بگذارید و از تمام صفات زیبا و #مثبتی که در همسرتان وجود دارد و به ذهنتان میرسد #فهرستی تهیه کرده و روی کاغذ بنویسید.
💠 اگر روزی در زندگی مشترکتان در برخی شرایط از دست او دلخور و ناراحت شدید و روابط شما تیره شد این فهرست را خوانده و بر روی صفات خوبش در لحظات دلخوری خود، #تفکّر کنید تا به تدریج و به آرامی ناراحتی شما کم شده و دلتان نسبت به او #نرم گردد.
💠 با اینکار جلوی جولان دادن شیطان را گرفته و از ایجاد کینه، تنفّر و #قهر جلوگیری مینمایید.
🌺 @s_digar
#سوژه_سخن_طنز
بابام میگه بیخودی پول باشگاه و مکمل نده
میگم چرا؟
میگه همین اعضایی که تو باشگاه پرورش میدی تا خوشگل بشن وقتی اون دنیا بر علیهت شهادت دادن میفهمی 😂
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
💠خداى متعال در آیه 20 سوره «فصّلت» مى فرماید: (زمانى که به آن مى رسند گوش آنها و چشم ها و پوست هاى تنشان به اعمال آنها گواهى مى دهد!)؛ «حَتّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ».
🌺 @s_digar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی پول ندارم چجور ازدواج کنم؟؟
🔴 #استاد_عباسی
🌺 @s_digar
#سبک_زندگی
#تربیت_فرزند
🌸 جایزه برای نقاشی کودک
💠 حجت الاسلام رحیمیان نقل می کند:
یکی از دوستان، همراه با خانواده اش به دست بوسی حضرت امام نائل شدند. او پس از آن به من مراجعه کرد و گفت: این پسرم که کلاس پنجم دبستان است، دفتر نقاشی اش را برای تقدیم به امام آورده بود که محافظان مانع آوردن آن به خدمت امام شدند، برای همین خیلی ناراحت شده است. من دفتر نقاشی را گرفتم و در روز بعد خدمت امام تقدیم کردم.
حضرت امام با دقت تمام اوراق آن را ملاحظه فرمود و با دیدن تصویری از یک تانک که چرخ های آن را مداد تراش، تنه آن را کتاب، لوله آن را یک مداد و سرنشین آن را یک طفل دانش آموز تشکیل داده بود، فرمودکه به آن دانش آموز خردسال جایزه ای مناسب پرداخت شود، که جایزه همراه با نامه ای از سوی دفتر امام به او تقدیم شد.
🌺 @s_digar
🔸هفته ای چهار پنج بار بین نطنز و کاشان و تهران می رفت و می آمد. نه یک ماه و دوماه، نه یک سال و دوسال؛ هشت سال کارش همین بود. ساعت چهار صبح می نشست توی ماشین و راه می افتاد.
✅گاهی وقت ها تازه ساعت یازده شب جلسه اش شروع می شد. بعد از آن راه می افتاد و می آمد سمت تهران، هفت صبح توی تهران جلسه داشت. خستگی نمی شناخت.
🩸به قول بچه ها لودری کار می کرد. یک بار حساب کردم، مصطفی شاید این مدت بیشتر از پانصدهزار کیلومتر رفته و آمده؛ ده برابر دور کره ی زمین
خاطره از همسر شهید
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
🌺 @s_digar