11.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک🏴
روضه ی سوزناک عصر عاشورا
شیخ حسین انصاریان
امان از دل زینب😭😭😭
التماس دعا
لحظه شهادت امام حسين عليه السّلام
شمر به سپاه خود فرياد زد «در مورد اين شخص (امام حسين عليه السّلام) در انتظار چه هستيد؟»
وقتى كه اين فرمان را صادر كرد، از هر سو به امام حسين عليه السّلام حمله نمودند، ظالمى به نام «زرعة بن شريك» با شمشير خود بر شانه چپ آن حضرت زد، امام حسين عليه السّلام با ضربه اى، او را از پاى درآورد.
ظالم ديگرى چنان شمشير بر گردن آن حضرت زد، كه از ناحيه صورت بر زمين افتاد، ديگر ناتوان شد، مى خواست برخيزد، ولى به رو مى افتاد،
در اين هنگام سنان بن انس، نيزه اش را در گودى گلوى آن حضرت فروبرد، سپس نيزه را بيرون كشيد و آن را بر استخوانهاى سينه اش كوبيد، و بعد تير بر گودى گلويش زد
امام عليه السلام به زمين افتاد، برخاست نشست و آن تير را از گلويش بيرون آورد، دو كف دستش را زير گلويش نگه مى داشت، وقتى كه دستش پر از خون مى شد آن را به سر و صورت مى ماليد و مى فرمود:
هكذا القى اللَّه مخضبا بدمى، مغضوبا علىّ حقّى
، خداوند را با اين حال كه به خونم رنگين هستم و حقّم را غصب كرده اند ملاقات كنم.
عمر سعد به مردى كه در جانب راستش بود گفت: «واى بر تو به سوى حسين فرود آى، و او را راحت كن.»
خولى بن يزيد اصبحى پيش دستى كرد تا سر از بدن امام حسين عليه السّلام جدا كند ترس و لرز بر اندامش افتاد،
در اين هنگام سنان بن انس نخعى فرود آمد و به گلوى امام حسين عليه السّلام شمشير زد و در اين حال مى گفت:
«سوگند به خدا من سرت را جدا كنم با اينكه مى دانم تو پسر رسول خدا و از نظر پدر و مادر، بهترين انسان روى زمين هستى»،
سپس سر شريفش را جدا نمود.درود خدا بر حسين عليه السّلام و دودمان پاكش باشد.
شاعر در اين باره گويد:
فاىّ رزيّة عدلت حسينا غداة تبيره كفّا سنان
«كدام فاجعه دردناكى در جهان است كه با غم جانسوز شهادت حسين عليه السّلام برابرى كند، آن هنگام كه دستهاى سنان سر از بدن او جدا كرد؟ »
روايت شده: هنگامى كه مختار (در سال ۶۴) قيام كرد، سنان بن انس را دستگير نمود، و سر انگشتانش را بريد و سپس دستها و پاهايش را قطع كرد، و ديگى را كه روغن در آن بود، با آتش به جوشش آورد، و سنان را در ميان آن انداخت، و او در ميان آن دست و پا زد و به هلاكت رسيد.
هدایت شده از کانال سید مجید موسوی
bassim-karbalaei-ta-alamdare-haram(128).mp3
21.55M
نوحه زیبای «باسم کربلایی» به زبان عربی و فارسی
تا علمدار حرم از حال رفت؛ دست دشمن جانب خلخال رفت...
غارت وسائل امام حسين عليه السّلام
پس از شهادت امام حسين عليه السّلام دشمنان غارتگر براى تاراج آنچه در خيمهها است هجوم آوردند، نخست به سراغ حسين عليه السّلام آمدند، اسحاق بن حوبه حضرمى، پيراهن آن حضرت را غارت كرد، آن را پوشيد، به بيمارى پيسى مبتلا شد و موهاى بدنش ريخت.
روايت شده در پيراهن آن حضرت صد و ده و اندى پارگى بر اثر اصابت تير و شمشير و نيزه وجود داشت.
امام صادق عليه السّلام فرمود: «در بدن حسين عليه السّلام سى و سه جاى اصابت نيزه، و جاى سه و چهار ضربت شمشير بود.»
بحر بن كعب تيمى شلوار آن حضرت را به يغما برد، روايت شده او زمين گير شد، و هر دو پايش بى حركت ماند.
اخنس بن مرثد حضرمى، عمامه آن حضرت را ربود، به گفته بعضى جابر بن يزيد اودى (لعنه الله) عمامه آن حضرت را ربود، و آن را بر سرش گذاشت و ديوانه شد.
اسود بن خالد، نعلين آن حضرت را ربود.
بجدل بن سليم كلبى انگشترى امام حسين عليه السّلام را ربود، و در انگشت خود كرد، انگشتش قطع شد و با همان انگشتر جدا گرديد.
وقتى كه مختار روى كار آمد، او را دستگير كرد و دست و پاهايش را قطع كرد، و او را در همان حال كه در خون غوطه ور بود رها نمود تا به هلاكت رسيد.
قيس بن اشعث، قطيفه آن حضرت را كه از جنس خزّ بود ربود، لعنت خدا بر او باد.
زره بتراء آن حضرت را عمر سعد (لعنه اللَّه) به يغما برد، هنگامى كه عمر سعد به دستور مختار، كشته شد، مختار آن زره را به قاتل او ابو عمره بخشيد.
جميع بن خلق اودى شمشير آن حضرت را تاراج كرد، و به قولى مردى از بنى تميم به نام اسود بن حنظله، آن را ربود.
و در روايت ابن سعد آمده: شمشير آن حضرت را فلاقس نهشلى ربود، از محمّد بن زكريا نقل شده كه گفت: آن شمشير پس از ربودن فلاقس، در اختيار دختر حبيب بن بديل قرار گرفت.
اين شمشير غارت شده، ذو الفقار حضرت على عليه السّلام نبود، زيرا ذو الفقار و امثال آن از گنجينه هاى نبوّت و امامت است و در جاى خود محفوظ مى باشد، راويان حديث، اين مطالب را كه ذكر نموديم تصديق مى كنند.
کانال سید مجید موسوی
أَلسَّلامُ عَلَي الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلَي الْمَهْتُوكِ الْخِبآءِ، أَلسَّلامُ عَلي
أَلسَّلامُ عَـلَي الاَْبْدانِ السَّليبَهِ،
سلام بر آن بدنهاي برهـنه شده،
أَلسَّلامُ عَلَي الْعِتْرَهِ الْقَريبَهِ،
سلام بر آن خانواده اي كه نزديك (و همراه سَرورشان) بودند،
أَلسَّلامُ عَلَي الْمُجَدَّلينَ فِي الْفَلَواتِ،
سلام بر آن به خاك افتادگان در بيابآنها،
أَلسَّلامُ عَلَي النّازِحينَ عَنِ الاَْوْطانِ،
سلام بر آن دور افتادگان از وطنها،
أَلسَّلامُ عَلَي الْمَدْفُونينَ بِلا أَكْفان،
سلام بر آن دفن شدگان بدون كفن،
أَلسَّلامُ عَلَي الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَهِ عَنِ الاَْبْدانِ،
سلام بر آن سرهاي جدا شده از بدن،
أَلسَّلامُ عَلَي الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ،
سلام بر آن حسابگر (اعمال خويش براي خدا) و شكيبا،
أَلسَّلامُ عَلَي الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر،
سلام بر آن مظلومِ بي ياور،
أَلسَّلامُ عَلي ساكِنِ التُّرْبَهِ الزّاكِيَهِ،
سلام بر آن جاي گرفته در خاك پاك،
أَلسَّلامُ عَلي صاحِبِ الْقُبَّهِ السّامِيَهِ،
سلام بر صاحـب آن بارگـاه عالي رتبه،
أَلسَّلامُ عَلي مَنْ طَهَّرَهُ الْجَليلُ،
سلام بر آن كسي كه رب جليل او را پاك و مطهر گردانيد،
أَلسَّلامُ عَلي مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئيلُ،
سلام بر آن كسي كه جبرئيل به او مباهات مي نمود،
أَلسَّلامُ عَلي مَنْ ناغاهُ فِي الْمَهْدِ ميكآئيلُ،
سلام بر آن كسي كه ميكائيل در گهواره با او تكلم مي نمود،
أَلسَّلامُ عَلي مَنْ نُكِثَتْ ذِمَّـتُهُ،
سلام بر آن كسي كه عهد و پيمانش شكسته شد،
أَلسَّلامُ عَلي مَنْ هُتِكَتْ حُرْمَتُهُ،
سلام بر آن كسي كه پرده حُرمتش دريده شد،
أَلسَّلامُ عَلي مَنْ اُريقَ بِالظُّـلْمِ دَمُهُ،
سلام بر آن كسي كه خونش به ظلم ريخته شد،
أَلسَّلامُ عَلَي الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ،
سلام بر آنكه با خون زخم هايش شست و شو داده شد،
أَلسَّلامُ عَلَي الْمُجَـرَّعِ بِكَأْساتِ الرِّماحِ
سلام بر آنكه از جامهاي نيزهها جرعه نوشيد،
أَلسَّلامُ عَلَي الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ،
سلام بر آن مظلومي كه خونش مباح گرديد،
أَلسَّلامُ عَلَي الْمَنْحُورِ فِي الْوَري،
سلام بر آنكه در ملا عام سرش بريده شد،
أَلسَّلامُ عَلي مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُري،
سلام بر آنكه اهل قريهها دفنش نمودند،
أَلسَّلامُ عَلَي الْمَقْطُوعِ الْوَتينِ،
سلام بر آنكه شاهرگش بريده شد،
أَلسَّلامُ عَلَي الْمُحامي بِلا مُعين،
سلام بر آن مدافع بيياور،
أَلسَّلامُ عَلَي الشَّيْبِ الْخَضيبِ،
سلام بر آن محاسن بخون خضاب شده،
أَلسَّلامُ عَلَي الْخَدِّ التَّريبِ،
سلام بر آن گونه خاك آلوده،
أَلسَّلامُ عَلَي الْبَدَنِ السَّليبِ،
سلام بر آن بدن جامه به غنيمت رفته،
أَلسَّلامُ عَلَي الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضيبِ،
سلام بر آن دندآنهايي كه با چوب خيزران زده شده،
أَلسَّلامُ عَلَي الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ،
سلام برآن سر بالاي نيزه رفته،
غارت خيمه ها، و نخستين صداى مخالفت از ناحيه يك بانو
دشمنان براى غارت و به يغما بردن آنچه در خيمهها بود، به خيمه هاى فرزندان فاطمه و نور چشم حضرت زهرا عليها السلام از همديگر پيش دستى كردند، حتّى چادرى كه بانويى به كمرش بسته بود، آن را مى كشيدند و تاراج مى كردند، دختران و بانوان خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم دسته جمعى از خيمهها خارج شدند و گريه جانسوز مى كردند، و از فراق شهيدان فريادشان به گريه بلند بود.
به روايت حميد بن مسلم، در اين بين بانويى از طايفه بنى بكر بن وائل كه با شوهرش در ميان سپاه عمر سعد بود ديد دشمنان به غارت خيمهها پرداخته اند، شمشيرى به دست گرفت و كنار خيمهها آمد و فرياد زد:
«اى آل بكر بن وائل! آيا لباسهاى بانوان رسول خدا به يغما مى رود؟ «لا حكم الّا للَّه، يا لثارات رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم،
فرمانى جز فرمان خدا نيست، مرگ بر حكومت غير خدايى، اى خونخواهان رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم برخيزيد.»
شوهر آن زن، نزدش آمد و دستش را گرفت و او را به اقامتگاه خود باز گردانيد.
به اين ترتيب در همان روز عاشورا، پرچم خونخواهى بر ضد خاندان پليد بنى اميّه برافراشته شد.(مترجم)
کانال سید مجید موسوی
أَلسَّلامُ عَـلَي الاَْبْدانِ السَّليبَهِ، سلام بر آن بدنهاي برهـنه شده، أَلسَّلامُ عَلَي الْعِتْر
أَلسَّلامُ عَلَي الاَْجْسامِ الْعارِيَهِ فِي الْفَلَواتِ، تَنْـهَِشُهَا الذِّئابُ الْعادِياتُ، وَ تَخْتَلِفُ إِلَيْهَا السِّباعُ الضّـارِياتُ،
سلام بر آن بدنهاي برهنه و عرياني كه در بيابآنها(يِ كربلاء) گرگهاي تجاوزگر به آن دندان مي آلودند، و درندگان خونخوار بر گرد آن مي گشتند،
أَلسَّلامُ عَلَيْك َ يا مَوْلايَ وَ عَلَي الْمَلآ ئِكَهِ الْمُرَفْرِفينَ حَوْلَ قُبَّتِك َ، الْحافّينَ بِتُرْبَتِك َ، الطّـآئِفينَ بِعَرْصَتِك َ، الْوارِدينَ لِزِيارَتِك َ،
سلام بر تو اي مولاي من و بر فرشتـگاني كه بر گِرد بارگاه تو پر مي كشند، و اطراف تربتـت اجتماع كردهاند، و در آستان تو طواف مي كنند، و براي زيارت تو وارد مي شوند،
أَلسَّلامُ عَلَيْك َ فَإِنّي قَصَدْتُ إِلَيْك َ، وَ رَجَوْتُ الْفَوْزَ لَدَيْك َ،
سلام بر تو من به سوي تو رو آوردهام، وبه رستگاري درپيشگاه تو اميد بسته ام،
أَلسَّلامُ عَلَيْك َ سَلامَ الْعارِفِ بِحُرْمَتِك َ، الْمُخْلِصِ في وَِلايَـتِك َ، الْمُتَقَرِّبِ إِلَي اللهِ بِمَحَبَّـتِك َ، الْبَريءِ مِنْ أَعْدآئِـك َ،
سلام بر تو، سلام آن كسي كه به حُرمت تو آشناست، و در ولايت و دوستي تو مخلص و بي ريا است، و به سبب محبت و ولاي تو به خدا تقرب جسته، و از دشمنانت بيزار است،
سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِك َ مَقْرُوحٌ، وَ دَمْعُهُ عِنْدَ ذِكْرِك َ مَسْفُوحٌ،
سلامِ كسيكه قلبش از مصيبت تو جريحهدار، و اشكش به هنگام ياد تو جاري است،
سَلامَ الْمَفْجُوعِ الْحَزينِ، الْوالِهِ الْمُسْتَكينِ،
سلامِ كسيكه دردناك و غمگين و شيفته و فروتن است،
سَلامَ مَنْ لَوْ كانَ مَعَكَ بِالطُّفُوفِ، لَوَقاك َ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّيُوفِ، وَ بَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَكَ لِلْحُتُوفِ، وَ جاهَدَ بَيْنَ يَدَيْك َ، وَ نَصَرَك َ عَلي مَنْ بَغي عَلَيْك َ، وَ فَداك َ بِرُوحِهِ وَ جَسَدِهِ وَ مالِهِ وَ وَلَدِهِ، وَ رُوحُهُ لِرُوحِك َ فِدآءٌ، وَ أَهْلُهُ لاَِهْلِك َ وِقآءٌ،
سلام كسيكه اگر با تو در كربلا مي بود، با جانش (در برابرِ) تيزيِ شمشيرها از تو محافظت مينمود، و نيمه جانش را به خاطر تو به دست مرگ ميسپرد، و در ركاب تو جهاد ميكرد، و تو را بر عليه ستمكاران ياري داده، جان و تن و مال و فرزندش را فداي تو مينمود، و جانش فداي جان تو، و خانوادهاش سپر بلاي اهل بيت تو ميبود،