eitaa logo
صالحین تنها مسیر
236 دنبال‌کننده
17.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
270 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
"رمان 💔 ⃣ ارمیا را هم در آینه میدید! کت وشلوار مشکی رنگش با آن پیراهن سفید و زینبی که حتی دستش را از دورگردنش رها نمی کرد. به سمت زینب برگشت و خطاب قرارش داد: _زینب مامان، عزیزم! زینب نگاهش را به مادر دوخت؛ آیه لبخندی زد: _برو پیش عمو محمد، باشه مامان؟ عمو رو اذیت نکن، گردنش درد میگیره! ارمیا ابرو در هم کشید و سرش را به جهت مخالف آیه گرداند "چه اصراری داری که عمویش باشم؟ چرا پدر بودنم را قبول نمیکنی؟" زینب اعتراض کرد: _عمو نه مامان؛ بابایی! دل ارمیا آرام گرفت. زینب هنوز دوستش دارد! ارمیا به دفاع از زینب برخاست: _من راحتم، دخترمو اذیت نکنید! نمیدونم با اینکه گفتید این رو باید زینب قبول میکرد و قبول کرده اما هنوز بهش میگید بهم بگه عمو، لطفا اذیتمون نکنید! صدای عاقد مانع از جواب دادن آیه به حرف های ارمیا شد. عاقد: النکاح و سنتی... عاقد که شروع کرد، رها و سایه پارچه را بالای سر عروس و داماد گرفتند و محمد خودش قند را برداشت و بالای سرشان شروع به ساییدن کرد، آخر هم برادر داماد بود و هم برادر عروس و هم عموی کودکشان! آیه دستش را از زیر روسری‌اش رد کرده و پلاک درون گردنش را لمس کرد "کجایی مرد من دلم برایت تنگ است! میدانم بله را که بگویم، از تو دور میشوم، دیگر چگونه تو را بخواهم؟ چگونه عاشقانه هایت را مرور کنم؟ چرا مرا از خود دور میکنی؟ مگر نمیدانی خاطراتت مرا زنده نگه داشته است؟" صدای سایه بلند شد: _عروس خانم زیرلفظی میخواد! رنگ از رخ ارمیا رفت... زیر لفظی دیگر چه بود؟ ارمیایی که هیچگاه در جشن عقد و عروسی نرفته بود و مادری نداشت که یادش دهد! لب به دندان گرفت که فخرالسادات به سمتشان آمد و بسته ای را در دست آیه گذاشت؛ نگاهش را به ارمیا دوخت و لب زد: _من حواسم هست پسرم! ارمیا به اینهمه مادرانه با تمام وجود لبخند زد و همانگونه لب زد: _نوکرتم به خدا! فخرالسادات گونه ی آیه را بوسید و زیر گوشش گفت: _پسرم منتظرته، منتظرش نذار! آیه قرآن را بست و بوسید و آرام گفت: _با اجازه‌ی مولایم صاحب الزمان(عج) و خانم حضرت زینب و مقام معظم رهبری، همه ی بزرگترها و شهید سرهنگ سید مهدی علوی... بله... صدای صلوات بلند شد. آیه نگاهش مات آینه بود. سید مهدی را از آینه میدید که با لبخند نگاهش میکند. صدای تبریک می آمد اما آیه هنوز مات لبخند سید مهدی بود. رها بود که او صدایش زد و نگاهش از نگاه سید مهدی جدا شد: _حالا وقت حلقه هاست. ارمیا ایستاده بود وصدرا در کنارش جعبه ی حلقه را برایش نگه داشته بود. ارمیا حلقه را درآورد و در دست گرفت. حلقه ی ساده ای بود. رها به شانه ی آیه زد و به او اشاره کرد دستش را بالا بیاورد؛ دست چپش را که بالا آورد، حلقه ی زیبای سید مهدی در دستش برق میزد... نگاه ها لرزید. اشک در چشمان همه هویدا شد. خدایا... کجایی؟! یک دل اینجا شکسته است، خبرش را داری؟! ادامه دارد... نویسنده:👇 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادگار عترت طاها،ظهور کن آرام جان زهره زهرا،ظهورکن از رخ بگیر معجرغیبت،عزیز دل روشنترین ستاره دنیا،ظهور کن 💠اللهم عجل لولیک الفرج ┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•
ب نام خدا 🌺 هرصبح سلامی خدمت ارباب و حضرت حجت(عج)عرض می کنیم ب امید اینکه جواب سلام واجب است🌺 ✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨ ◾️◈◆--💎--◆◈--◽️ ✨السلام علیڪ یابقیة الله یا اباصالح المهدۍیاخلیفة الرحمن ویاشریڪ القرآن ایهاالامام الانس والجان"سیدی"و"مولاۍ" الامان الامان✨ 🌾 ألـلَّـهُـمَـ عَـجِّـلْ لولیک الفرج ┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 تابستانه‌ی ✴️ با 🎓 و 📝 آموزش و پرورش جهت دبستان ⚠️ ثبت سناد برای ثبت نام کلاس اول در اغلب مدارس کشور شده است. () ⭕️ این دوره، فشرده‌ی دوره‌ی ۷ ماهه پیش دبستانی است. نوآموزانی که دوره‌ی ۷ ماهه‌ی پیش دبستانی تنها مسیر را شرکت کردند؛ نیاز به ثبت نام ندارند. ✅ آموزش تمامی مفاهیم پیش نیاز برای اول دبستان در دو ماه ✅ ثبت نام محدود ✅ شروع دوره از اول خردادماه ✳️ شهریه خردادماه با تخفیف ویژه برای تنها مسیری‌ها: ۱۵۰ هزار تومان برای اطلاعات بیشتر و ثبت نام؛ عبارت «پیش دبستانی فشرده» را به آی‌دی زیر ارسال کنید. @OtageModiriat
می‌گویند فرات،قبل ازجاری شدن روی‌ زمین از خدادرخواستی داشته،که او را‌‌‌ درسرزمین کربلاقرار دهندکه‌تو به‌طلب آب به امواج‌ریز ومتواترزلالش بزنی‌ویک‌روز هرچندسهمگین، قدم‌های‌شریفت‌رابه‌تن‌زلالش‌بیارایی‌وچهره‌ی همچون ماهت در آب، منعکس شود ... می‌گویند فرات،در این رویا بوده که بعد از خلقتش قرار براین است‌که‌دستانی که‌ امید یک‌لشکر است را لمس کند و ذراتش،ذریه‌ی آن مرد را ببوسد. . هرچند آن روز،چنان سهمگین بود که فرات از شرم‌آب بر روی آب‌می‌ریخت ودر لحظه آب می‌شد که‌تو لب به‌آن نزده رفتی،که تو آب‌نرسانده،شهید شدی،که‌توشرمنده‌شدی، که تو ناامید شدی.. مستاصل شدی... اما برای فرات و خلقتش همین که یکبار چهره‌‌ات را در خودش دیده باشد،وتادنیا برقرار است‌دور مزارت بچرخد،کافیست؛ آقای آب و ادب! -عین.میم-🌱•.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسول خدا (ص) فرمودند: نزدیک‌ترین شخص به من در فردای قیامت کسی است که صلوات بیشتری بر من فرستاده باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا