eitaa logo
صالحین تنها مسیر
221 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
6.8هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعد از تو ... هنوز باورش سخت است هنوز چشم به در ، منتظر لبخندهای زیبایت هستم هنوز دلگرم حمایت هایت هستم هنوز... ولی ... میدانی بعد از تو، شکسته ام میدانی بعد از تو،دیگر منی نیست آیه ات را دریاب ...
صالحین تنها مسیر
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو💔 #قسمت2⃣ فرق من و تو این بود که تو9 سال، عاشقانه زندگی کردی و من 30 سال ب
"رمان 💔 ⃣ محمد در کنار سایه نشسته بود وبالبخند به مرد پر اضطراب روبه رویش نگاه میکرد آخر معترض شد: _بسه دیگه ارمیا! چه خبرته؟! بشین دیگه، ارمیا کلافه دستی بر صورتش کشید: _دیر نکردن؟! میترسم پشیمون بشه محمد! مسیح بلند شد از روی صندلی و به سمتش رفت. دستش را در دست گرفت: _آروم باش، الانا دیگه میان! توی عملیات به اون مهمی و اونهمه شرایط سخت که با مرگ دست و پنجه نرم میکردی این‌همه اضطراب نداشتی! یوسف از پشت دست روی شانه اش گذاشت و حرف مسیح را ادامه داد: _حالا به خاطر یه زن گرفتن به این حال و روز افتادی؟ اگه زیر دستات بفهمن دیگه ازت حساب نمیبرنا! محمد به جمعشان پیوست: َ _والله منم از این حساب نمیبرم دیگه، آخه برادر من، یه کم مرد باش! سایه به شوخی ابرو در هم کشید: _خوبه مثل تو ریلکس باشه که روز عروسی هم برای خودت رفته بودی بیمارستان؟ صدای خنده بلند شد و محمد پاسخ داد: _اول اینکه ریلکس نه و آروم، فارسی را پاس بدار عزیز جان؛ دوم هم اینکه خُب مریضم حالش بد شد، نمیشد که نرم! ارمیا به شانه ی محمد زد و گفت: _تو که راست میگی، خدا نکنه برای من پیش بیاد که من مثل تو نمیتونم به موقع برگردم؛ من احضار بشم برگشتم با خداست! همان دم بود که در محضر گشوده شد و زینب به سمتش دوید و صدایش کرد: _بابا جونم! ارمیا روی پا نشست و آغوشش را برای دخترکش گشود. "آه که دخترکش چقدر زیبا شده بود در آن لباس عروس!" ارمیا: چقدر خوشگل شدی تو عزیزم! زینب صورت ارمیا را بوسید و دستش را دور گردنش حلقه کرد: _خوشگله بابایی؟ ارمیا: ماه شدی عزیز بابا! صدای سلام حاج علی که شنیده شد، ارمیا همانطور که زینب در آغوشش بود بلند شد و به سمتشان رفت. با حاج علی سلام علیک و روبوسی کرد و به زهرا خانم سلام و خوش آمد گفت. آیه که از در وارد شد ارمیا عطر حضورش را نفس کشید و قلبش آرام شد. زیر لب زمزمه کرد: _خدایا شکرت! سلام کرد و آیه همانگونه سر به زیر جوابش را داد. ارمیا اصلاشک داشت که آیه تا کنون درست و حسابی چهره اش را دیده باشد. چیزی در دلش سر ناسازگاری داشت. از یکسو از اینهمه عشق و وفاداری آیه به سید مهدی لذت میبرد و از سوی دیگر دلش کمی حسودی میکرد و آیه را برای خودش میخواست! سر سفره ی عقد نشستند. زینب هنوز هم در آغوش ارمیا بود؛ هرچه کردند، از پدر جدا نمیشد. ارمیا هم خوشحال بود... لااقل زینب با تمام وجود دوستش داشت؛ کاش آیه هم اندکی، فقط اندکی... آه از سینه اش بیرون آمد. میدانست هنوز خیلی زود است... خیلی زود! برای آیه اش باز هم باید صبر میکرد! آیه در آینه به خود نگاه کرد. فخرالسادات چادر مشکی اش را برداشته بود و چادر زیبایی با گلهای سبز، بر سرش کشیده بود. ترکیب آن با روسری سبز رنگش زیبا بود. ادامه دارد... نویسنده:👇 🌷
"رمان 💔 ⃣ ارمیا را هم در آینه میدید! کت وشلوار مشکی رنگش با آن پیراهن سفید و زینبی که حتی دستش را از دورگردنش رها نمی کرد. به سمت زینب برگشت و خطاب قرارش داد: _زینب مامان، عزیزم! زینب نگاهش را به مادر دوخت؛ آیه لبخندی زد: _برو پیش عمو محمد، باشه مامان؟ عمو رو اذیت نکن، گردنش درد میگیره! ارمیا ابرو در هم کشید و سرش را به جهت مخالف آیه گرداند "چه اصراری داری که عمویش باشم؟ چرا پدر بودنم را قبول نمیکنی؟" زینب اعتراض کرد: _عمو نه مامان؛ بابایی! دل ارمیا آرام گرفت. زینب هنوز دوستش دارد! ارمیا به دفاع از زینب برخاست: _من راحتم، دخترمو اذیت نکنید! نمیدونم با اینکه گفتید این رو باید زینب قبول میکرد و قبول کرده اما هنوز بهش میگید بهم بگه عمو، لطفا اذیتمون نکنید! صدای عاقد مانع از جواب دادن آیه به حرف های ارمیا شد. عاقد: النکاح و سنتی... عاقد که شروع کرد، رها و سایه پارچه را بالای سر عروس و داماد گرفتند و محمد خودش قند را برداشت و بالای سرشان شروع به ساییدن کرد، آخر هم برادر داماد بود و هم برادر عروس و هم عموی کودکشان! آیه دستش را از زیر روسری‌اش رد کرده و پلاک درون گردنش را لمس کرد "کجایی مرد من دلم برایت تنگ است! میدانم بله را که بگویم، از تو دور میشوم، دیگر چگونه تو را بخواهم؟ چگونه عاشقانه هایت را مرور کنم؟ چرا مرا از خود دور میکنی؟ مگر نمیدانی خاطراتت مرا زنده نگه داشته است؟" صدای سایه بلند شد: _عروس خانم زیرلفظی میخواد! رنگ از رخ ارمیا رفت... زیر لفظی دیگر چه بود؟ ارمیایی که هیچگاه در جشن عقد و عروسی نرفته بود و مادری نداشت که یادش دهد! لب به دندان گرفت که فخرالسادات به سمتشان آمد و بسته ای را در دست آیه گذاشت؛ نگاهش را به ارمیا دوخت و لب زد: _من حواسم هست پسرم! ارمیا به اینهمه مادرانه با تمام وجود لبخند زد و همانگونه لب زد: _نوکرتم به خدا! فخرالسادات گونه ی آیه را بوسید و زیر گوشش گفت: _پسرم منتظرته، منتظرش نذار! آیه قرآن را بست و بوسید و آرام گفت: _با اجازه‌ی مولایم صاحب الزمان(عج) و خانم حضرت زینب و مقام معظم رهبری، همه ی بزرگترها و شهید سرهنگ سید مهدی علوی... بله... صدای صلوات بلند شد. آیه نگاهش مات آینه بود. سید مهدی را از آینه میدید که با لبخند نگاهش میکند. صدای تبریک می آمد اما آیه هنوز مات لبخند سید مهدی بود. رها بود که او صدایش زد و نگاهش از نگاه سید مهدی جدا شد: _حالا وقت حلقه هاست. ارمیا ایستاده بود وصدرا در کنارش جعبه ی حلقه را برایش نگه داشته بود. ارمیا حلقه را درآورد و در دست گرفت. حلقه ی ساده ای بود. رها به شانه ی آیه زد و به او اشاره کرد دستش را بالا بیاورد؛ دست چپش را که بالا آورد، حلقه ی زیبای سید مهدی در دستش برق میزد... نگاه ها لرزید. اشک در چشمان همه هویدا شد. خدایا... کجایی؟! یک دل اینجا شکسته است، خبرش را داری؟! ادامه دارد... نویسنده:👇 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادگار عترت طاها،ظهور کن آرام جان زهره زهرا،ظهورکن از رخ بگیر معجرغیبت،عزیز دل روشنترین ستاره دنیا،ظهور کن 💠اللهم عجل لولیک الفرج ┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•
ب نام خدا 🌺 هرصبح سلامی خدمت ارباب و حضرت حجت(عج)عرض می کنیم ب امید اینکه جواب سلام واجب است🌺 ✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨ ◾️◈◆--💎--◆◈--◽️ ✨السلام علیڪ یابقیة الله یا اباصالح المهدۍیاخلیفة الرحمن ویاشریڪ القرآن ایهاالامام الانس والجان"سیدی"و"مولاۍ" الامان الامان✨ 🌾 ألـلَّـهُـمَـ عَـجِّـلْ لولیک الفرج ┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 تابستانه‌ی ✴️ با 🎓 و 📝 آموزش و پرورش جهت دبستان ⚠️ ثبت سناد برای ثبت نام کلاس اول در اغلب مدارس کشور شده است. () ⭕️ این دوره، فشرده‌ی دوره‌ی ۷ ماهه پیش دبستانی است. نوآموزانی که دوره‌ی ۷ ماهه‌ی پیش دبستانی تنها مسیر را شرکت کردند؛ نیاز به ثبت نام ندارند. ✅ آموزش تمامی مفاهیم پیش نیاز برای اول دبستان در دو ماه ✅ ثبت نام محدود ✅ شروع دوره از اول خردادماه ✳️ شهریه خردادماه با تخفیف ویژه برای تنها مسیری‌ها: ۱۵۰ هزار تومان برای اطلاعات بیشتر و ثبت نام؛ عبارت «پیش دبستانی فشرده» را به آی‌دی زیر ارسال کنید. @OtageModiriat
می‌گویند فرات،قبل ازجاری شدن روی‌ زمین از خدادرخواستی داشته،که او را‌‌‌ درسرزمین کربلاقرار دهندکه‌تو به‌طلب آب به امواج‌ریز ومتواترزلالش بزنی‌ویک‌روز هرچندسهمگین، قدم‌های‌شریفت‌رابه‌تن‌زلالش‌بیارایی‌وچهره‌ی همچون ماهت در آب، منعکس شود ... می‌گویند فرات،در این رویا بوده که بعد از خلقتش قرار براین است‌که‌دستانی که‌ امید یک‌لشکر است را لمس کند و ذراتش،ذریه‌ی آن مرد را ببوسد. . هرچند آن روز،چنان سهمگین بود که فرات از شرم‌آب بر روی آب‌می‌ریخت ودر لحظه آب می‌شد که‌تو لب به‌آن نزده رفتی،که تو آب‌نرسانده،شهید شدی،که‌توشرمنده‌شدی، که تو ناامید شدی.. مستاصل شدی... اما برای فرات و خلقتش همین که یکبار چهره‌‌ات را در خودش دیده باشد،وتادنیا برقرار است‌دور مزارت بچرخد،کافیست؛ آقای آب و ادب! -عین.میم-🌱•.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسول خدا (ص) فرمودند: نزدیک‌ترین شخص به من در فردای قیامت کسی است که صلوات بیشتری بر من فرستاده باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 یه فعالیت جهادی مخصوص همه تنهامسیریها ✅ همه اعضای محترم لطف کنن و بنر زیر رو برای همه کانالها و گروه هاشون ارسال کنند. 👇 این کانال یه منبع مطمئن و قوی از مطالب جدید انتخاباتی هست. سعی میکنیم انواع پاسخ به شبهات رو در قالب استوری و کلیپ های کوتاه تقدیم حضورتون کنیم 👇👇👇
💥💥💥 فوری 💥💥💥 ⭕️ آخرین و مفید ترین اخبار مربوط به انتخابات رو در کانال انتخابات ۱۴۰۰ بخونید: 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3636330527Cd9abcc38a7 ✅ پاسخ به شبهات روز ✅ استوری های جنجالی 💥 کانال رو به دوستانتون معرفی کنید👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴رئیس قوه قضائیه از رسانه ملی خواست که با توجه به اعلام داوطلبی در انتخابات ریاست جمهوری، اخبار جلسات کاری که با حضور وی تشکیل می شود، پخش نشود تا در استفاده داوطلبان از رسانه ملی تبعیضی رخ ندهد 🔹براساس مقررات، پوشش کاری روسای سه قوه حتی در زمان نامزدی در انتخابات منعی ندارد اما رییس قوه قضاییه از استفاده از این پوشش معمول، خودداری کرده است. 🔷️@IslamlifeStyles
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📁 از مختصات اسلام این است که دارای معجزه خالده "قرآن" است، که در همه وقت و همه جا و در دسترسِ همگان است! به خلافِ معجزه حضرت موسی و حضرت عیسی علیهما السّلام، که به دستِ خود آنها و در زمان آنها بود و اکنون در دستِ پیروان آنها هم نیست! به مناسبت ایّام وفات آیت الله العظمی بهجت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خضر_مسیحای_بهاری.pdf
1.84M
👆به مناسبت سالروز رحلت عالم ربانی، فقیه عارف، حضرت آیت الله العظمی بهجت، ویژه نامه 《خضر مسیحای بهاری》 برگرفته از بیانات حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری منتشر شد. هدیه به روح ملکوتی مرحوم سوره فاتحه همراه با ذکر شریف صلوات قرائت نمائیم. 🔺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر معظم انقلاب: هر چه انتخاب کنید برای خودتان انتخاب کردید... انتخاب خوب شما (در انتخابات) به خود شما برمیگردد.